روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

طبقه بندی موضوعی
  • ۰
  • ۰

حافظه چیست و چگونه می توانیم آن را تقویت کنیم؟

حافظه

یک لحظه به این فکر کنید که چه اتفاقی می‌افتاد اگر شما قادر نبودید هیچ چیز را به خاطر بسپارید و یا به یاد بیاورید؟ به این فکر کنید که اگر خاطره‌ای نداشتید زندگی شما چگونه می‌بود؟ برای اینکه بدانیم در زندگی ما نقش حافظه چیست و بود و نبود آن چه تاثیری در زندگی ما دارد، این مقاله را حتما مطالعه کنید. چرا که قرار است امروز برخی از راه های تقویت حافظه کوتاه مدت و بلند مدت را یاد بگیریم که می‌توانند در زندگی ما تغییراتی جدی ایجاد کنند. 

آیا تعریف دقیقی از حافظه وجود دارد؟

اگرجه هنوز تعریف دقیقی از حافظه وجود ندارد اما می‌توان آن را اینطور تشریح کرد:

“حافظه قسمتی از مغز می‌باشد که اطلاعات مهم و حیاتی مورد نیاز ما در آن ذخیره می شود. در واقع حافظه، محلی برای ذخیره سازی و نگهداری اطلاعات می باشد که با استفاده از آن، هر زمان که خواستیم می توانیم داده های موردنظرمان را به یاد بیاوریم.”

تعاریف آکادمیک و تخصصی دیگری نیز برای حافظه وجود دارند، اما تعریف ارائه شده، بسیار ساده و جامع تر می باشد و با استفاده از آن می توانید یک شناخت کلی نسبت به حافظه پیدا کنید.

انواع مختلف حافظه چیست ؟

به طور کلی می توان حافظه را به ۳ بخش اصلی تقسیم کرد که در زیر به صورت کامل آنها را شرح می دهیم:

۱- حافظه حسی چیست

اولین سطح از حافظه، حافظه حسی می باشد. در این سطح از حافظه، اطلاعات به صورت لحظه ای ذخیره می شوند و تنها پس از ۳ الی ۵ ثانیه از بین می روند! این داده‌ها برای ذخیره شدن باید به مرحله بعد، یعنی حافظه کوتاه مدت ارسال شوند!

حافظه حسی خود به چند بخش تقسیم می شود:

الف) حافظه تصویری

احتمالا شما هم تا به حال با تصویری مواجه شده‌اید که احساس می کردید قبلا آن را جایی دیده اید. احساس شما درست بوده، زیرا آن تصویر در حافظه تصویری شما ثبت شده است.

درست است که تنها ۳ الی ۵ ثانیه اطلاعات باقی می مانند، اما در صورتی که مجددا آن اطلاعات یادآوری شوند، مغز متوجه این موضوع می شود که قبلا هم این اطلاعات را دریافت کرده است. حافظه تصویری با حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت نیز در ارتباط می باشد.

ب) حافظه شنیداری

این حافظه، همان طور که از نامش هم پیداست، به داده‌ها و اطلاعات صوتی اختصاص دارد. تنها تفاوتی که با حافظه تصویری دارد این است که نمی تواند به صورت تصویری اسکن را انجام دهد و با استفاده از تکنیک‌ها و روش های صفر و یک دیجیتالی این کار را انجام می دهد.

معمولا هنگام گوش دادن به آهنگ های مورد علاقه‌مان، ممکن است ناگهان به یاد فرد یا گروهی از افراد بیفتیم. دلیلش این است که قبلا چند بار آن آهنگ را با آن فرد یا آن گروه گوش داده‌ایم و این موضوع در حافظه حسی و در بخش شنیداری ضبط شده است.

ج) حافظه لمسی

یکی دیگر از انواع حافظه حسی، حافظه لمسی می باشد که در واقع شرایط یک جسم از لحاظ سردی و گرمی را بررسی می کند. درد و سوزش نیز توسط این بخش قابل تشخیص است و اگر به عنوان مثال به بخاری که بسیار داغ است دست بزنید، این اتفاق در حافظه لمسی ذخیره می شود.

دفعه بعد که بخواهید این کار را انجام دهید، این حافظه به شما یادآوری می کند که این کار خطرناک است!

۲- حافظه کوتاه مدت

پردازش های بسیار سریع و کوتاه در این نوع حافظه انجام می شوند. بیشتر این اطلاعات تنها ۱۵ الی ۳۰ ثانیه در حافظه کوتاه مدت نگه داشته می شوند و پس از آن، از بین می روند.

اگر واقعا به داده ای نیاز داشته باشیم، باید آن قدر آن را تکرار و یادآوری کنیم تا وارد حافظه بلندمدت ما شود. طبق آخرین تحقیقات، شما در حافظه کوتاه مدت شما به صورت میانگین می توانید تنها ۷ داده را ذخیره کنید. اگر این داده‌ها مدام تکرار نشوند، خیلی زود از حافظه کوتاه مدت شما پاک می‌شوند.

اطلاعات برای اینکه به صورت دایمی و بلندمدت ذخیره شوند، باید به حافظه بلندمدت ارسال شوند.

 

۳- حافظه بلند مدت چیست ؟

در این بخش، اطلاعات برای مدتی طولانی ذخیره می شوند تا در زمان مورد نیاز، از آنها استفاده کنیم. مثلا هنگامی که سر جلسه کنکور هستیم، پاسخ سوالات را با کمک حافظه بلند مدتمان می دهیم.

به عنوان مثال، مبحثی از ریاضی که ۶ ماه قبل خوانده‌ایم، پس از تکرار فراوان وارد حافظه بلند مدتمان شده است و ما می توانیم سر جلسه کنکور، با مراجعه به آن داده‌ها و اطلاعات، پاسخ سوالات را بدهیم.

هر چه مباحث بیشتر تکرار می شوند، شانس بیشتری برای ذخیره شدن در حافظه بلندمدت پیدا می کنند!

به همین دلیل است که بسیاری از مشاوران تحصیلی، به خصوص در دوران جمع بندی کنکور بر تمرین و تکرار به صورت پیوسته تاکید دارند. زیرا تکرار یک مطلب به صورت پیوسته، باعث می شود آن مطلب در حافظه بلندمدت شما ذخیره شود.

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

برای تمامی ما انسان ها تجربه ی مداوم استرس و اضطراب بسیار ناراحت کننده است. گاهی ما در نتیجه ی تجربه ی استرس های مختلف در زندگی به روش های نادرستی مانند مصرف دخانیات روی می آوریم که تاثیر چندانی هم نخواهد داشت. اما یکی از روش هایی که می تواند در درمان و کاهش استرس کمک کننده و مفید باشد، مراقبه (Meditation) است. مراقبه به معنای تفکر عمیق، تأمل، تعمق و تمرکز اندیشه است. می توان گفت مراقبه روشی است که فکرمان را از پریشانی و تشویش، دور نگه می دارد. در انجام مراقبه نه کاملا ذهن را محدود می کنیم و نه اجازه می دهیم به دنبال مشغولیات خود برود. به عبارتی دیگر مراقبه نحوه ی کنترل بر ذهنمان را به ما یاد می دهد.

انجام مراقبه چه فایده ای برایمان خواهد داشت؟

در مراقبه اندام های بدن در حالت استراحت قرار می گیرند و ذهن آرام می گیرد. درنتیجه بدن آماده ی بازسازی و خوددرمانی می شود. همچنین مراقبه، فعالیت دستگاه عصبی را کاهش می دهد و در نتیجه باعث کاهش تنفس، سوخت و ساز و ضربان قلب می شود. به همین دلیل است که مراقبه علاوه بر درمان استرس و اضطراب، بر بسیاری از مشکلات جسمانی و روانی، مانند: مشکلات تنفسی، وسواس، تیک های عصبی، افسردگی، حسادت، کینه، خشم و... تاثیرگذار است.

اما مراقبه یا مدیتیشن چه مراحلی دارد؟

  1. انتخاب محیط و شرایط مناسب (دور از شرایطی که تمرکزتان را برهم می زند)
  2. انجام ورزش های انقباضی و انبساطی
  3. دم و بازدم عمیق و تنفس طولانی
  4. رها و آرام کردن اندام ها و عضلات بدن
  5. تکرار ذکر یا مانترا ( ذکر یا صوتی که در طول مراقبه تکرار می شود) در محیط و شرایط مناسب
  6. تکرار تلقینات کلامی مثبت
  7. تصویر سازی (می تواند شامل انواع مختلفی از تصویرسازی باشد مانند: تخلیه ی انرژی منفی و...)
  8. شکرگذاری

اصلا هر کدام از مراحل مراقبه چه تاثیر دارند؟

طبیعتا تمامی اعمالی که در طول مراقبه صورت می گیرد، فواید دارد که در ادامه سعی داریم تا به تعدادی از آنها اشاره کنیم:

فواید دم عمیق و بازدم طولانی:

  • بهتر شدن و شفاف شدن پوست
  • بالاتر رفتن سطح یادگیری و حافظه به دلیل رسیدن سطح اکسیژن بیشتر
  • بهبود عملکرد قلب و معده به دلیل دریافت بیشتر اکسیژن
  • کاهش سطح عصبانیت و پرخاشگری
  • خارج کردن سموم بدن و انرژی منفی که افکار منفی ما باعث آن شده است.

فواید رها و آرام شدن:

  • رفع تنش ها و گرفتگی های عضلانی
  • ایجاد آرامش در بدن
  • رفع احساس خستگی و کسلی به دلیل ترشخ هورمون سرتونین
  • کاهش دردهای مزمن
  • کاهش مشکلات خواب  

جمعبندی

در این مقاله سعی شد تا به یکی از راه های درمان استرس و اضطراب، یعنی مراقبه یا مدیتیشن بپردازیم. همانطور که گفته شد، انجام تکنیک های مراقبه بر مشکلات جسمانی و روانی بسیاری تاثیر می گذارد. می توانید از تعداد دفعات کم شروع کنید و به مرور زمان، تعداد انجام تکنیک ها را بیشتر کنید چرا که انجام مراقبه باعث می شود تا روز به روز به حال و هوای مثبت شما بیافزاید و از حالات منفی مثل خشم، اضطراب و استرس بکاهد.  

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

تقویت تمرکز

مغز ما توانایی های بسیاری دارد که یکی از مهمترین آن ها، تمرکز می باشد. این قدرت ما را یاری می کند تا فعالیت های مختلف را هرچه بهتر و دقیق تر انجام داده و در نهایت، به اهداف مان برسیم. عوامل زیادی می توانند تمرکز ما را تحت تاثیر قرار دهند و آن را تضعیف کنند و اگر این اتفاق بیفتد، می تواند عملکرد ما را با مشکل های بسیاری مواجه کند. از این رو می بایست این قدرت را تقویت کرد تا جلوی ضررهای احتمالی را گرفت. در بخش اول و بخش دوم این مقاله، به بررسی بهترین راهکارهای تقویت تمرکز پرداخته ایم.

تمرکز، یکی از مهمترین قدرت هایی است که مغز ما دارا می باشد. به مدد این توانایی، می توانیم درس بخوانیم، پروژه های کاری مان را به سر انجام برسانیم، جواب سوالاتی که از ما پرسیده می شود را بدهیم، رانندگی، نقاشی، و خیاطی کنیم و هزاران کار دیگر. فواید تمرکز، تنها به کارهای روزمره انسان ها ختم نمی شود و این توانایی، جایگاه بسیار مهمی در صنایع مختلف نیز دارد و در بسیاری از دستگاه های صنعتی، از آن استفاده می شود. (برای اینکه بهتر این مطلب را درک کنید، مقاله ی «به کمک این قدرت می توانید هر جایی را به آتش بکشید !» » را مطالعه بفرمایید.)


عوامل مختل کننده ی تمرکز :


تمرکز ما، در هر لحظه، می تواند تحت تاثیر عوامل مختلفی واقع شود. بعضی از این تاثیرات، موقتی هستند و اگر حواستان را جمع کنید می توانید متوجه شان شوید و تاثیرشان را خنثی کنید؛ اما گاهی این تاثیرات، دائمی هستند و ممکن است برای همیشه و یا برای مدت زمانی بسیار طولانی، تمرکز شما را مختل کنند. این عوامل، به طور کلی، به دو دسته تقسیم می شوند :


1- عوامل درونی :


شایع ترین عامل درونی، یادآوری و تجزیه و تحلیل خاطرات و اتفاقاتی است که برایتان پیش آمده است. احتمالا دفعات بسیاری این اتفاق را تجربه کرده اید که وقتی سر جلسه امتحان هستید، به ناگهان یاد دعوایی که دیروز با دوستتان داشته اید می افتید و یا وسط درس خواندن، حرف مادرتان را به یاد می آورید و ... . همین یاد آوری ها، سبب می شوند تا حواس شما پرت شود و به محض اینکه متوجه می شوید که داشتید ناخودآگاه به چیزی فکر می کردید، حواستان جمع می شود و دوباره پس از چند دقیقه، متمرکز می شوید.


2- عوامل بیرونی :


سر و صدایی که در محیط وجود دارد، یک عامل بیرونی مهم است که گاهی به راحتی می تواند تمرکز ما را برای مدت زمانی طولانی بر هم بزند.

عوارض کاهش تمرکز :


شاید فکر کنید که کاهش قدرت تمرکز، نمی تواند تاثیر چندانی بر روند کاری ما بگذارد؛ اما طی تحقیقات بسیاری که صورت گرفته، عوارض زیادی برای آن کشف شده که در این بخش، به رایج ترین آن ها اشاره می کنیم. اگر تمرکز نداشته باشید، کاری که نیم ساعت به طول می انجامد را ممکن است دو ساعته انجام دهید. همچنین، ثابت شده است که کاهش تمرکز، باعث کاهش بهره وری، انرژی، خلاقیت و توانایی حل مسئله خواهد شد. طی مطالعاتی که صورت گرفته، نتیجه گرفته اند که اگر تمرکز شما برهم بخورد، حدودا 25 دقیقه طول می کشد تا دوباره بتوانید متمرکز شوید.

بهترین راهکار های افزایش تمرکز :


عوارضی که "عدم تمرکز" بر جای می گذارد، در طولانی مدت، مخرب تر نیز می شوند و در نهایت باعث می گردند تا نتوانید به هدفی که مد نظرتان بوده برسید. از این رو، بهبود بخشیدن این قدرت و افزایش آن، بسیار حائز اهمیت می باشد و لازم است راهکارهایی را برای تقویت آن به کار بگیرید. در بخش اول (مقاله حاضر) و بخش دوم این مقاله، شما را با بهترین و موثرترین راهکارها آشنا می کنیم که به شرح زیر می باشند :

1- زمانی را در طبیعت بگذرانید : 


شاید برایتان عجیب باشد؛ اما طبق تحقیقاتی که صورت گرفته، پژوهشگران متوجه شده اند که سپری کردن زمان در فضاهای سبز (مثلا راه رفتن در یک پارک، کمپ زدن در یک جنگل و ...)، می تواند نواحی خاصی از مغز را تحریک کند که مسئول تمرکز ما هستند. البته توجه کنید که یک بار رفتن به اینگونه فضاها کافی نیست و می بایست به صورت مداوم آن را انجام دهید.

2- استراحت کنید :


اگر می خواهید از حداکثر ظرفیت حافظه تان استفاده کنید، حتما لازم است تا میان کارهایتان، زمانی را نیز به استراحت اختصاص دهید تا مغزتان فرصت کافی برای جمع بندی و ثبت مطالب داشته باشد. به همین دلیل است که می گویند اگر می خواهید درس بخوانید، بهتر است زمان درس خواندن تان را به بازه های 45 دقیقه ای تقسیم کنید و بین هر بازه، یک ربع استراحت کنید. همچنین، گفته می شود که بهتر است شب قبل از امتحانتان، حدودا 6،7 ساعت بخوابید تا مغزتان مطالب را به خوبی دسته بندی و ضبط کند و تمرکزتان را نیز در زمان آزمون، به بهترین حد ممکن برساند تا بتوانید آنچه را که خوانده اید، به راحتی به یاد آورید.

3- گوشی همراهتان را در دسترس قرار ندهید :


قطعا این اتفاق را بارها تجربه کرده اید که وقتی به صورت جدی در حال انجام کاری بودید و تمرکزتان عمیق بوده، تلفن تان ناگهان زنگ خورده یا برایش پیام آمده و همین عامل، سبب شده تا رشته ی افکارتان کاملا پاره شود و یادتان برود در چه مرحله ای قرار داشتید. اتفاق بسیار شایع دیگری که این روزها برای همه ما به وفور می افتد، این است که در حین درس خواندن، انجام دادن کارهای روزانه، کار کردن و غیره، به ناگهان دلمان برای پیج اینستاگرام و یا پیام های دوستانمان در واتس اپ یا تلگرام تنگ می شود و فورا کارمان را ول می کنیم تا چک کنیم در این اپلیکیشن ها چه می گذرد ! همین چک کردن، گاهی باعث می شود تا هدف اصلی مان را فراموش کنیم و زمانی به خودمان بیاییم که ببینیم به جای 2،3 دقیقه، حداقل یک ربع یا نیم ساعت را صرف گشتن در این برنامه ها کرده ایم !!! به همین جهت، بهترین راه این است که وقتی قصد دارید روی کاری تمرکز کنید، گوشی تان را در حالت سکوت (سایلنت) قرار دهید و آن را در مکانی دورتر از خودتان بگذارید. این کار سبب می شود تا صدای پیام و زنگ، حواستان را پرت نکند و تمایل کمتری نیز برای چک کردن گوشی تان داشته باشید.

 

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

حافظه

تعریف حافظه

حافظه در فرهنگ معین به عنوان قوه‌ای که ضبط و نگهداری مطالب را به عهده دارد، معنا شده است. در فرهنگ فارسی عمید هم به معنای قوه‌ای در انسان و بعضی حیوانات که مطالب و حوادث را به یاد نگه می‌دارد و هم‌چنین استعداد ذهن برای به یاد آوردن مطالب و حوادث آمده است. با تعریف لغت حافظه آشنا شدیم اما تعریف روانشناسان از حافظه چیست؟

حافظه چیست؟

حافظه توانایی ما برای رمز‌گذاری، ذخیره، نگهداری و متعاقباً به یاد آوردن اطلاعات و تجربیات گذشته در مغز انسان است. سه فرآیند مهم در حافظه وجود دارد: رمزگذاری، ذخیره سازی و بازیابی

حافظه انسان شامل توانایی حفظ و بازیابی اطلاعاتی است که ما آموخته‌ایم یا تجربه کرده‌ایم. همان‌طور که همه ما می‌دانیم، با این حال، این یک روند بی عیب و نقص نیست. بعضی اوقات ما چیز‌هایی را فراموش می‌کنیم و یا آن‌ها را گم می‌کنیم. بعضی اوقات در همان ابتدا اطلاعات به طور صحیح در حافظه رمز‌گذاری نمی‌شوند.

مشکلات حافظه می‌تواند از مسائل جزئی مانند فراموش کردن جایی که کلید ماشین خود را رها کرده‌اید تا بیماری‌هایی مانند آلزایمر باشد که بر کیفیت زندگی و توانایی عملکرد افراد تأثیر دارد.

مطالعه حافظه انسان هزاران سال است که موضوع علم و فلسفه بوده و به یکی از مباحث مهم مورد علاقه روانشناسی شناختی تبدیل شده است. روانشناسان تحقیقات زیادی انجام داده‌اند که چگونه اطلاعات در ذهن ذخیره می‌شوند و چگونه آن‌ها را به خاطر می‌آوریم که نتیجه این تحقیقات در ادامه آمده است.

شناسایی انواع حافظه انسان

حافظه حسی : یعنی نگهداری موقت اطلاعات در اندام های حسی . مثل زمانی که یک لغت رو روی تخته کلاس می بینیم.
حافظه کوتاه مدت : یعنی ذخیره و پردازش اطلاعات به مدت بسیار کوتاه. مثل زمانی که لغت روی تخته رو بررسی می کنیم تا معنی اش رو متوجه بشیم.
حافظه بلند مدت : یعنی ذخیره سازی اطلاعات به منظور استفاده از اون ها در آینده. مثل زمانی که لغات رو حفظ کرده و اون ها رو سر امتحان به یاد میاریم.

پس به طور کلی میشه نتیجه گرفت: حافظه حسی اطلاعات رو به صورت گذرا نگه می داره، حافظه کوتاه مدت اطلاعات رو تا زمانی نگه می داره که مورد استفاده باشه، مثل زمانی که هنوز مسئله ریاضی جدیدی به ما آموزش داده نشده است! و حافظه بلند مدت اطلاعات رو برای همیشه نگه می داره. برای همینه که همه ما مسئله فیثاغورس رو همیشه به یاد خواهیم داشت.

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

هوش اخلاقی

هوش اخلاقی

یکی از مفاهیمی که در دهه های اخیر توسط بوربا در روانشناسی وارد شده است هوش اخلاقی می باشد. البته هوش اخلاقی به قضاوت و استدلال اخلاقی نزدیک است که قبل تر توسط پیاژه و کلبرگ بررسی‌شده است. با این حال تعبیر هوش برای آن می تواند مربوط به ادبیات بعد از آن باشد. در متون علمی، هوش به عنوان یک مفهوم جهانی که با توانایی ادراکی مرتبط است تعریف می شود. این مفهوم به طور کلی مربوط به توانایی یادگیری و تفکر است و اغلب برای توصیف کاربرد مهارت ها و رویدادها استفاده می شود. افراد از لحاظ هوش متفاوت هستند. این تفاوت به دلیل ترکیبی از متغیرهای ذاتی، ارث و ویژگی های به دست آمده است .
از سوی دیگر اخلاق همچنین به عنوان مجموعه ای از اصول تعریف شده است که اغلب به عنوان یک پیش نیاز برای هدایت استفاده می شود. در حقیقت، مفاهیم اخلاقی یک شکل زندگی انسانی را نشان می دهند و باورها و ارزش های افراد را در تصمیمات آنها توصیف می کنند. اخلاق به عنوان یک دارایی استراتژیک برای مجموعه های انسانی پیش شرط زندگی اجتماعی کارآمد است. بسیاری از رفتارها و اعمال مردم تحت تأثیر ارزش های اخلاقی قرار می گیرند و از اخلاق ریشه می گیرند؛ بنابراین عدم توجه به اخلاق در زندگی و ضعف اصول اخلاقی می تواند مشکلات زیادی را ایجاد کند. هوش اخلاقی نشان دهنده ظرفیت ذهنی انسان است تا تعیین کند که اصول انسانی با ارزش ها، اهداف و اقدامات آنها مرتبط است. همچنین هوش اخلاقی منعکس کننده اشتیاق و توانایی فرد برای ارائه استانداردهای برتر نسبت به منافع خود و حتی مسائلی نظیر اثربخشی در تمرکز واکنش های فردی است.

بوریا هوش اخلاقی را به عنوان توانایی درک درست از اشتباه، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و رفتار به سوی آنها و رفتار درست تعریف می کند. هوش اخلاقی به معنای توجه به زندگی و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است. هوش اخلاقی به این واقعیت اشاره دارد که ما به طور ذاتی، اخلاقی یا غیر اخلاقی متولد نشده ایم، اما ما یاد می گیریم که چگونه خوب باشیم. یادگیری خوب، از جمله ارتباطات، بازخورد، اجتماعی شدن و آموزش، هرگز بی پایان نیست. آنچه که ما باید انجام دهیم، چیزهای درست است، هوش اخلاقی همان است که ما در حال آموختن برای یادگیری عمل هوشمندانه و به دست آوردن بهترین عمل خوب هستیم. در هر بخش از زندگی، ما می توانیم به بهترین اطلاعات ممکن دسترسی پیدا کنیم، ریسک ها را به حداقل برسانیم و در مورد پیامدهای آن خوشبین باشیم. هوش اخلاقی دارای ابعاد و اجزای مختلف است. برخی از روانشناسان معتقدند که هوش اخلاقی شامل چهار بعد اصلی است: یکپارچگی، پاسخگویی، بخشش و محبت می باشد.در مدل دیگری می توان به طور کلی ابعاد هوش اخلاقی را شامل موارد زیر دانست:
۱- صداقت: این به معنی ایجاد هماهنگی بین آنچه ما به آن اعتقاد داریم و آنچه ما انجام می دهیم. انجام آنچه ما می دانیم درست است و کلمه درست را در همه زمان ها برای آن به کار می بریم نشان دهنده صداقت فکری، بیانی و رفتاری ماست.
۲- مسئولیت: فردی با هوش بالا مسئولیت اقدامات و عواقب خود، و همچنین اشتباهات و خطاها را قبول می کند.
۳- بخشش: آگاهی از کاستی های آنها و تحمل اشتباهات دیگران.۴- دلسوزی: توجه به دیگران را شامل می شود. اگر ما دوستانه و مهربانانه نسبت به دیگران باشیم، آنها هم با ما همگام می شوند.
افرادی که دارای هوش اخلاقی بالا هستند، کار درستی انجام می دهند، اعمالشان با ارزش ها و ایده هایشان سازگار است، کارایی بالایی دارند و همیشه با اخلاق هماهنگ می شوند. به تازگی، محققان هوش اخلاقی به عنوان یک مسئله روانشناختی آن را مدنظر قرار داده اند، زیرا می تواند مرز بین نوع دوستی و خودخواهی را توصیف کند. تحقیقات نشان می دهد که توسعه اخلاقی مردم به طور مستقیم به رفتارهایی که نشان می دهند مرتبط است.

 

این بدان معنی است که رفتار چند بعدی و رفتارهای متفاوت با سطوح مختلف توسعه اخلاقی مرتبط هستند. محققان دریافتند چگونه مردم از اطلاعات اخلاقی خود برای رسیدن به اهداف شخصی و اجتماعی استفاده می کنند. هوش اخلاقی تنها راه واقعی زندگی نیست، بلکه برای زندگی مفید است. محققان همچنین کشف کردند که چگونه مهارت های اخلاقی در وجود انسان ایجاد می شود و چشم اندازهای روانشناسی را فراهم می کند تا پایه ای برای درک انسان اخلاقی ایجاد کند.

منبع: ای سنج

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

هوش موسقیای

هوش موسیقیایی لزوماً داشتن توانایی و مهارت در آهنگسازی و نواختن آلات و ادوات موسیقی نیست. بلکه افراد عادی که در زمینه آهنگسازی و حرفه موسیقی دستی ندارند هم می توانند دارای هوش موسیقایی بالایی باشند. خوشبختانه خبر خوب این است که هوش موسیقیایی استعداد مادرزادی نیست و می توان آن را با تمرین پرورش داد. در این مقاله راهکارهایی در رابطه با تقویت این هوش ارائه می دهیم. پس حتماً تا انتها با گام برتر همراه باشید…

هوش موسیقایی چیست ؟

هوش موسیقایی (Musical intelligence) یکی از 10 هوشی است که در کتاب “چارچوب ذهن: نظریه هوش های چندگانه” معرفی شده است. این کتاب توسط دانشمند روانشناس، هوارد گاردنر، در سال 1983 به رشته تحریر درآمده است. او هوش موسیقایی را به عنوان توانایی یک شخص در درک مفاهیم با کمک موسیقی توصیف می کند.

به نظر گاردنر افرادی که دارای هوش موسیقایی بالا هستند، بیشتر از سایرین، توانایی تشخیص صداهای آهنگین را دارند. شخصیت‌های برجسته‌ای چون بتهوون، موتسارت، روح‌الله خالقی و دیگر چهره‌های بارز موسیقی جهان، از جمله افرادی هستند که از هوش موسیقایی بسیار بالایی برخوردار بوده‌اند.

ذهن این افراد بیش از هر چیز با موسیقی هماهنگ شده است. البته برای آنکه هوش موسیقایی داشته باشید نیازی نیست که حتما یک آهنگ‌ساز، خواننده یا نوازنده مطرحی باشید. بلکه حتی انسان‌های عادی که شاید هرگز کاری با موسیقی نداشته باشند نیز ممکن است دارای هوش موسیقایی بالایی باشند.

در مقاله هوش چیست و انواع آن به طور کامل انواع هوش های دهگانه هواردگاردنر را مورد بررسی قرار دادیم و توضیحات کاملی درباره آن ها ارائه کردیم. پیشنهاد می‌کنم برای این که درباره انواع هوش های گاردنر اطلاعات بیشتری داشته باشید و همچنین به وسیله تست آنلاین میزان هوش موسیقایی و سار هوش ها را بسنجید، حتماً آن مقاله را هم مطالعه کنید.

ویژگی افراد با هوش موسیقیایی

بعضی از انسان ها توانایی بالاتری در درک صداها، آهنگ ها و الگوهای موسیقیایی دارند. اصطلاحاً گفته می شود که این افراد از هوش موسیقیایی برخوردارند.
افرادی که هوش موسیقایی بالایی دارند، از این توانایی خود در یادگیری استفاده می‌کنند. این افراد به صداها، لحن و آهنگ کلام توجه می‌کنند. کلمات را با آهنگ بیان‌شدن‌شان به خاطر می‌سپارند، به الگوهای تکرار شونده دقت می‌کنند و به سرعت این الگوها را کشف و ضبط می‌کنند.

این اشخاص علاقه خاصی به آهنگ و موسیقی و صداها حتی صدای طبیعت نشان می دهند. حتی صحبت کردن و راه رفتنشان ریتمیک است. مثلاً به هنگام کار با دست روی میز ضربات ریتم دار وارد می کنند.

این افراد به راحتی آهنگ بسیاری از آوازها را می شناسند و با این که موزیکی را به تعداد دفعات کمی شنیده اند اما به آسانی می توانند بدون اشکال آن را بخوانند.

این افراد به سادگی و به سرعت می توانند آهنگسازی، اجرا و خوانندگی را یاد بگیرند و همه ی این ها را ماهرانه انجام دهند.

از این توانایی برای یادگیری استفاده می کنند به این صورت که مطالب را به الگوی آهنگدار تبدیل می کنند و به ذهن می سپارند. برای یادآوری هم ناخودآگاه ریتم ها را در ذهن خود جست و جو می کنند.

در کل جذب صداها می شوند و می توانند از بین آهنگ های بسیاری صدای یک ساز خاص را به راحتی و وضوح تشخیص دهند.

یک گوینده موفق یا یک بازیگر نمایش های رادیویی نیز می تواند فردی با هوش موسیقیایی بالا باشد، که با تشخیص لحن و زیر و بمی صدا می تواند کاراکتری متفاوت و اثرگذاری خلق کند. و می تواند شنونده را تنها با عنصر صدا به عمق داستان ببرد.

پرورش هوش موسیقایی

افرادی که هوش موسیقی بالایی دارند، از ریتم یا موسیقی برای یادگیری بهتر استفاده می‌کنند، شنیدن موسیقی و آهنگسازی برایشان لذت بخش است و اشعار ریتمیک را دوست دارند و زود یاد می‌گیرند. شما به عنوان یک معلم می‌توانید هوش موسیقایی دانش آموزان خود را از طریق روش‌های زیر تقویت کنید:

1-از موسیقی در تدریس خود استفاده کنید.

2-از دانش‌آموزان بخواهید برای بیان مطالب درسی از موسیقی و آواز استفاده کنند.

3-موسیقی را به درس‌های خود ربط دهید؛ مثلا درباره موسیقی‌های معروف در دوره‌های مختلف تاریخ صحبت کنید

4-در طول کلاس قطعات بتهوون و موتزارت پخش کنید.

5-برای مطالب حفظ کردنی، از لحن آهنگین استفاده کنید.

 

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

هوش هیجانی

تعریف هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی توسط پیتر سالووی و جان مایر به عنوان توانایی وقوف بر احساسات خود و دیگران، تشخیص بین احساسات مختلف و اطلاق آن‌ها و استفاده از اطلاعات عاطفی برای کنترل تفکر و رفتار تعریف شده است. این تعریف بعدها به چهار توانایی اصلی تقسیم شد:

  • شناسایی هیجانات
  • کاربرد هیجانات
  • کنترل هیجانات
  • درک هیجانات

این توانایی‌ها متمایز و در عین حال با یکدیگر مرتبط هستند. هوش هیجانی، در واقع رمز موفقیت در زندگی است. علی رغم اینکه نظریه‌های هوش هیجانی در سال 1990 مطرح شدند، از آن زمان تاکنون مطالب زیادی درباره این موضوع نوشته شده‌اند. از نظر برخی افراد هوش هیجانی و ضریب احساسی، حتی از ضریب هوشی اهمیت بیشتری دارند.

چرا باید در مورد هوش هیجانی اطلاعات کسب کنیم؟ آیا می‌توان جهانی را تصور کرد که در آن هیچ یک از احساسات خود را درک نکرده باشیم؟ یا جایی که نمی‌توان درک کرد نگاه شخص دیگری، از عصبانیت یا خشم است؟ عدم شناخت احساسات خود و دیگران در دنیای ارتباطات، به نوعی فاجعه خواهد بود و بدون آن از بخش اساسی تجربه روابط انسانی سالم بی‌بهره خواهیم بود.

 

 وضعیت هوش هیجانی شما چگونه است؟

جدای از تست های سنجش هوش هیجانی می توانید مواردی که در ادامه ارائه شده را در خود بسنجید و بر اساس آن ببینید که وضعیت هوش هیجانی شما چگونه است.

 

دایره واژگان گسترده برای بیان احساسات  

برای مثال، در حالی که بسیاری از افراد در یک موقعیت واحد ممکن است احساس خود را صرفا برچسب "بد" بزنند، افراد با هوش هیجانی بالا معمولا می توانند این احساس را دقیق تر توضیح دهند و آن را "خشم"، "استیصال"، "اضطراب" یا … بنامند. هرچه راحت تر بتوانید کلماتی را برای توصیف دقیق احساس تان انتخاب کنید، درک خودتان نیز از وضعیت هیجانی تان بهتر می شود و راحت تر متوجه علت پیدایش آن احساس شده و می دانید که چگونه با آن برخورد کنید.

 

کنجکاوی نسبت به حالات دیگران

هرچه کنجکاوی بیشتری نسبت به تشخیص حالت های مختلف هیجانی آنها و همدلی با دیگران داشته باشید، بدین معناست که بیشتر به آنها اهمیت می دهید و نسبت به آنچه بر آنها می گذرد حساس تر هستید و هوش هیجانی بالاتری دارید.

 

پذیرش تغییرات

آیا منعطف هستید و با شرایط اطراف به راحتی سازگار می شوید؟ افراد دارای هوش هیجانی بالا نسبت به تغییرات محیط آگاهند و برای رویارویی با هریک از این تغییرات تمهیداتی را در نظر می گیرند.

 

شناختن نقاط ضعف و قوت

آیا علاوه بر هیجانات و احساسات به توانایی ها و ضعف های خودتان واقفند. آیا به خوبی پتانسیل های محیط اطراف و اطرافیان تان را شناسایی می کنید و به خوبی می توانند از فرصت ها استفاده کنید.

 

قدرت شناخت دیگران

آیا توان شناختن دیگران، مقاصد آنها و حال و وضعیت شان را دارید؟ آیا دیگران نمی توانند به راحتی شما را غافلگیر کند. آیا شما انگیزه های اطرافیان و حتی آنهایی را که سعی می کنند انگیزه هایشان را از شما پنهان نگه دارند به راحتی تشخیص می دهید. اگر پاسخ تان مثبت است، یک امتیاز دیگر به هوش هیجانی تان بدهید.

 

آزرده خاطر نشدن

اگر شما شناخت خوبی از خودتان داشته باشید، دیگران به سختی می توانند شما را با حرف هایشان آزرده کنند. آیا اگر با شما در جمع شوخی کنند ناراحت نمی شوید؟ و یا حتی خودتان زمینه این کار را فراهم می کنید؟ چون به وضوح مرز میان شوخ طبعی و تحقیر را تشخیص می دهید.

 

قدرت "نه"گفتن

آیا شما می توانید به سادگی "نه" بگویید؟ 

تحقیقات در دانشگاه سن فرانسیسکو، کالیفرنیا نشان داده اند که، هرچقدر نه گفتن برای شما دشوارتر باشد، به همان میزان بیشتر احتمال تجربه استرس یا افسردگی در شما بالا می رود. 

 

"نه" گفتن به تعهدات جدید، وقتی هنوز تعهدات فعلی تان را به انجام نرساندید به شما شانس بیشتری برای موفقیت می دهد.افراد با هوش هیجانی بالا زمانی که لازم است "نه" بگویند، به سادگی آن را به کا ر می برند. 

 

گذر از اشتباه

آیا اشتباهات گذشته خود را مدام به خاطر می آورید یا بدون آن که آن ها را فراموش یا انکار کنید از آن فاصله می گیرید؟ افراد با هوش هیجانی بالا، خود را با اشتباهات شان یکی نمی بینند، اما آنها را فراموش نیز نمی کنند. 

 

بخشیدن بی توقع

آیا وقتی چیزی را به کس هدیه می دهید یا می بخشید از او توقع جبران دارید یا صرف هدیه دادن برای شما لذت بخش است؟ افراد با هوش هیجانی بالا از بخشش بدون توقع، لذت درونی می برند و روابطی قدرتمندی را برای خود می سازند زیرا برای دیگران اهمیت قائل اند.

 

کینه ورز نبودن

آیا اگر کسی شما را ناراحت کند یا به شما آسیب برساند کینه اش را به دل می گیرید یا او را می بخشید؟ تحقیقات نشان داده که حتی اندیشیدن به موضوع یا فردی که نسبت به او کینه دارید بدن شما را در وضعیت جنگ و گریز قرار می دهد.

 البته زمانی که تهدیدی قریب الوقوع است، چنین واکنشی برای حفظ بقای ما ضروری است، اما زمانی که تهدید، خاطره یا ذهنیتی از گذشته است، تکرار چنین استرسی، صرفا بدن را تخریب می کند و می تواند اثرات مخربی بر سلامتی ما داشته باشد.

 

راه ندادن به منفی بافان

وقتی با افراد منفی باف مواجه می شوید چه می کنید؟ آیا اجازه می دهید تا احساسات منفی آنها راجع به موضوع به شما هم تسری یابد یا خود را با کنترل احساساتتان از درگیر کردن با موضوع می رهانید؟ 

افراد با هوش هیجانی بالا، زمانی که با یک فرد منفی روبه رو می شوند، با رویکردی منطقی با وضعیت برخورد می کنند. آنها احساسات خود را در لحظه شناسایی کرده و اجازه نمی دهند خشم یا استیصال بر آتش آشفتگی شرایط دامن بزند. 

 

کمال گرا نبودن

آیا مدام خود را با موقعیت های آرمانی مقایسه می کنید و از این که در وضعیت کاملی نیستید خود را سرزنش می کنید؟ افراد با هوش هیجانی بالا، شرایط آرمانی را به عنوان مقصد هدف گذاری نمی کنند زیرا می دانند که چنین موقعیت هایی واقعی نیستند. ما انسانها، طبیعتا نقص پذیریم. 

 

شکرگزار داشته ها

آیا شما نیمه پر لیوان و داشته هایتان را می بینید یا نیمه خالی و نداشته هایتان را؟ صرف کردن زمان هایی برای برشمردن داشته هایتان، نه تنها کاری مثبت است، بلکه کمک می کند تا حال شما بهتر شود. 

تحقیقات دانشگاه دیویس کالیفرنیا، نشان داده اند که شکرگزاری به خاطر آنچه داریم تا 23 در صد باعث کاهش ترشح هورمون استرس در بدن می شود.

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

کنترل خشم

کنترل خشم

راههای موثر کنترل خشم و عصبانیت به ترفندهای مانترا

علت را شناسایی کنید:

چه چیزی دکمه عصبانیت شما را فشار می دهد؟ به عنوان مثال، وقتی خسته هستید، ناراحت هستید، شب خوب نخوابیده اید، یا کسی که با شما رفتار گستاخانه ای کند؟عوامل خارجی (دوست بی ادب) و عوامل داخلی (خود خسته شما) وجود دارند که وارد بازی می شوند.شما باید از این محرک ها آگاه باشید تا بفهمید چه شرایطی شما را به یک کشور عصبانی می فرستند.این مرحله اول مستلزم این است که تا حدی از آنچه در حال رخ دادن است آگاه باشید و تشخیص دهید که چه چیزی شما را خاموش می کند.

 

یک مانترا پیدا کنید که برایتان کارساز باشد.

وقتی انگیزه خود را تشخیص دادید، می توانید تصمیم بگیرید که آیا می خواهید به شکل منفی واکنش نشان دهید یا خیر ؛ اگر این کار را نکنید، باید یک جایگزین برای عصبانیتتان داشته باشید. توسعه مانترا آرام شخصی تان به جایگزین کردن عصبانیت و منفی ها با چیزهای دیگر کمک خواهد کرد. ذهن شما روی چیزی مثبت تر متمرکز می شود و زمانی که آرام و راحت هستید، مانترا خود را تمرین کنید تا هر زمان که نیاز دارید، توجه خود را به آن معطوف کنید.

 

چگونه عصبانی می شویم  ؟

طبق نظر روانشناس خوب کلینیک روانشناسی انتخاب نو ، عصبانیت مثل سایر هیجان ها ، معلول باور ها و حرف هایی هست که به خودتان می زنید . همیشه نمی توان وقایع را انتخاب کرد اما می توانید نظرتان را در مورد وقایع انتخاب کنید . در جلسات مشاوره و یادگیری مهارت های کنترل عصبانیت می توانند این موهبت را در خود پرورش دهند . حق انتخاب باور ها و افکار سخت ترین رابطه ها را بهبود می بخشد . برای آن که افکار ها و باور ها را انتخاب کنید باید بر آن ها واقف شد و این کار دشواری می باشد زیرا که گاه بدون این که خودمان بدانیم در حال فکر کردن هستیم . مشاور روانشناس کلینیک مشاوره با استفاده از تمرین هایی می تواند به افراد در جهت افزایش انتخاب فکر و باور ها کمک کند . برخی از فکر ها موجب عصبانیت می شوند که به چند مورد از آن ها اشاره می کنیم :

غیر منصفانه در نظر گرفتن وقایع :  فرد اتفاق ها و وقایع زندگی روز مره را غیر منصفانه و ناعادلانه می بیند و این خود باعث می شود که فرد به مرحله ای از عصبانیت وارد شود .

فاجعه سازی : یا افتضاح سازی که وقایع زندگی را وحشتناک و هولناک می داند  و فرد این عقیده را دارد که توان تحمل کردنش را ندارد .

توقع : از دیگران متوقع می شود و با خود باید ها و نباید هایی را تعیین می کند و درگیر مطلق اندیشی می شود . 

سرزنش : شخص یا واقعه ای که به نظر فرد غیر منصفانه و زیانبار است سرزنش می کند .

 

هدف عصبانیت چیست ؟

مبنای عصبانیت باور ها می باشد و عصبانیت هدمند است و به فرد کمک می کند تابه خواسته هایش برسد  و بر سختی ها و مشکلات غلبه کند .زمانی که افراد نسبت به  راه های کنترل عصبانیت و هدف از عصبانیت آگاهی یابند نقش مهمی در بهتر شدن انتخاب ها و مدیریت عصبانیت خواهند داشت . روانشناس خوب مرکز روانشناسی به افرادی که در کنترل هیجانات خود به ویژه کنترل عصبانیت با مشکل مواجه هستند کمک بزرگی خواهد کرد و زندگی فردی ، خانوادگی و اجتماعی او را بهبود خواهد بخشید .  احساساتی که اغلب با عصبانیت همراه هستند عبارت اند از ، احساس گناه ، خستگی، ناکامی ، ناامیدی، فشار ، استرس، ناتوانی ، رنجش، طرد شدن و ... می باشد .

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

شخصیت

در این مقاله می خواهیم در مورد ارتباط بین تیپ های شخصیتی و نقدپذیری صحبت کنیم. برخی از این افراد انتقاد را سخت تر از دیگران می دانند زیرا پردازش نظرات منفی در مورشان مطمئناً دشوار است و به همین دلیل برخی از تیپ های شخصیتی مایرز-بریگز بسیار به انتقاد حساس هستند. در ادامه براساس فهرست مطالب زیر به این موضوع می پردازیم:

نقدپذیری چیست؟

 نقد (critic) بمعنای سره کردن و نیز ظاهر ساختن عیوب و یا محاسن کلام و انتقاد (criticism) از مصدر باب افتعال بمعنای عیبجویی، ‌موشکافی و نکته سنجی می باشد. نقد ‌پذیری (Criticism) یک توانایی مثبت می باشد. فرد انتقادپذیر، تذکرها را می‌پذیرد و به این شکل می‌تواند مشکلات خود را حل کند و اگر انتقادپذیری، خصیصه اغلب افراد جامعه باشد، اکثر مسائل و مشکلات آن جامعه به واسطه ارگانیسم درونی آن حل خواهد شد و پیشرفت به راحتی صورت می گیرد. 

 

نقدپذیری و تیپ های شخصیتی

 تیپ شخصیتی INFJ

- افراد بسیار خونسرد و باهوشی هستند.

- آنها افرادی با اراده ی قوی، که به آنچه ایمان دارند پایبند هستند.

- افراد با تیپ شخصیتی INFJ برای بهتر فهمیدن مسائل انسانی، به احساسی که نسبت به افراد و موقعیت‌ها دارند اهمیت فراوانی می‌دهند بنابراین پاسخشان نسبت به این که -چه کسی راجع بشان انتقاد کرده است متفاوت است. اگر آنها را نشناسند انتقاد آنها  را نیز به سخره می گیرند اما این افراد نسبت به عزیزانشان حساس هستند به همین دلیل    نزدیکانشان می توانند به آسانی به آنها آسیب برسانند.

- این افراد نسبت به خود درونیشان بسیار محافظه‌کار هستند و فقط برخی از احساسات و نقطه‌نظرات خود را تنها با افراد مورد اطمینان در میان می‌گذارند.

 -در مورد افرادی که به آنها اعتماد دارند بسیار سرسخت هستند که این فقط به این دلیل است که آنها را بسیار عمیق دوست دارند.

 تیپ شخصیتی ENFJ

- افرادی سخت کوشی هستند که سعی در تأمین هزینه های اطرافیان خود دارند.  

 -آنها پاسخ خوبی به انتقاد نمی دهند، اما در برابر اظهارات مثبت واکنش بهتری نشان می دهند. 

 -به هیچ وجه افراد ضعیفی نیستند، اما آنها برای عزیزانشان بسیار سخت کار می کنند.

 -اگر افرادی که به آنها اهمیت می دهند دائماً از آنها انتقاد کنند، از این امر بسیار ناراحت می شوند و روی آنها تاثیر منفی دارد.

 -آنها باید احساس کنند تلاش هایشان به رسمیت شناخته شده است و به همین دلیل به بازخورد مثبت نیاز دارند.

 -این افراد از شنیدن انتقاد رئیس و افرادی که به آنها نزدیکی ندارند بدشان نمی آید، زیرا انتظار چنین بازخوردی را از آنها دارند.

 تیپ شخصیتی INFP

 -افراد دارای این تیپ شخصیت چون افرادی حساس هستند، انتقاد را دوست ندارند.

 -در بیشتر موارد، آنها بدترین منتقد خود هستند بنابراین نیازی به شنیدن آن از زبان عزیزانشان ندارند.

 -آنها باید سعی کنند از عملکردهای خود آگاه باشند، مخصوصاً وقتی صحبت از موارد مهمی است.

 -آنها تلاش می کنند افراد خوبی باشند و وقتی انتقاد از خود را می شنون ، بلعیدن برای آنها دشوار می شود.

 -افراد دارای این تیپ شخصیت معمولاً اهمیتی نمی دهند که افراد غریبه در مورد آنها چه فکری می کنند و می توانند این اظهارات را نادیده بگیرند.

 -وقتی صحبت از افرادی می شود که به آنها اعتماد دارند نسبت به سخنانشان بسیار حساس می شوند.

 -آنها سعی می کنند نسبت به احساسات دیگران حساس باشند و به همین دلیل وقتی مردم احساسات خود را در نظر نگیرند اذیت می شوند.

 تیپ شخصیتی ENFP

 -در واقع این افراد طرفداران انتقاد نیستند، به ویژه از طرف افرادی که آنها را دوست دارند. 

 -آنها غالباً افراد بسیار نیرومندی هستند، اما فارغ از اینکه احساس انتقاد کنند.

 -آنها می دانند که چه کسی هستند و از تلاش خود برای اینکه یک فرد خوب باشند آگاهند.

 -از آنجا که این افراد می فهمند ممکن است انتقاد منفی، بی معنی باشد و تغییر این ویژگی بعید، پس با خود می گویند چرا روی این ویژگی بد تمرکز کنیم؟ که این موضوع باعث       می شود این   افراد مثبت و با ذوق واقعی زندگی کنند.

 -صحبت از عدم تأیید دیگران برای آنها واقعاً ناراحت کننده است. 

 -آنها برای دفن این احساسات منفی حتی ممکن است انتقاد را کاملاً نادیده بگیرند.

 تیپ شخصیتی INTJ

 -افرادی هستند که به احتمال زیاد انتقاد را به خوبی کنترل می کنند و اگر احساس کنند که این انتقاد به شکلی سازنده و منطقی ارائه شده،  مطمئناً از آن قدردانی کرده و گوش      می دهند و به احتمال زیاد از این نظرات(انتقادات) صدمه نخواهند دید مخصوصاً اگر به روشی هوشمندانه ارائه شود.

 -این افراد از رشد و پیشرفت لذت می ببرند و دائما به دنبال راه هایی برای بهبود خود هستند. 

 -اگر کسی که به او اعتماد دارند مایل باشد آنها را به مسیر درست هدایت کند، قطعاً برای گوش دادن  به حرف او وقت می گذارند.

 -آنها اگر احساس کنند انتقاد با نیت مفیدی انجام نشده،  ممکن است ناامید شوند. 

 -اگر فرد به آنها راه های مفیدی برای پیشرفت بدهد ازآن حتی بیشتر از انتقاد استقبال می کنند.

شخصیت روشنفکر

 تیپ شخصیتی ENTJ

 -افراد بسیار محرک هستند، و اغلب هنگام رسیدن به اهداف خود پرخاشگر هستند. 

 -آنها اغلب انتقادات از رئیس خود را به عنوان چالشی برای بهبود می پذیرند.

 -آنها از به چالش کشیدن لذت می برند و وقتی می توانند اشتباه دیگران را ثابت کنند واقعاً رشد می کنند.

 از انتقاد نمی ترسند و آن را  فرصتی برای پیشرفت می دانند.

 -اگر آنها معتقد باشند شخصی نکات مفیدی را برای رشد و پیشرفت به آنها می دهد، مطمئناً این نظرات را در نظر می گیرند. اما اگر کسی بی ادب است و می خواهد او را خرد          کند، از به چالش کشیدن آن شخص با منطق نمی ترسد.

 تیپ شخصیتی INTP

 -این افراد اغلب به خود سخت می گیرند به همین دلیل ممکن است انتقاد را دوست نداشته باشند. 

 -آنها بدترین انتقادکننده از خود هستند و احتمالاً قبلاً همه زوایای احتمالی را مورد توجه قرار داده اند. اگر مشکلی درست پیش نرود، احتمال زیادی وجود دارد که ببیند آنها چه           اشتباهی انجام دادند.

 -اگر شخصی که به او اهمیت می دهند با اظهار نظر منفی به او نزدیک شود از این امر احتمالاً ناراحت خواهد شد.

 -باید با روشی منطقی و فهمیده به آنها نزدیک شد، مخصوصاً اگر کسی سعی در انتقاد مفید از آنها دارد. این افراد همچنین ترجیح می دهند اگر این نظرات با روشهای مفید و           عملی برای بهبود خطاهای خود همراه باشد از آن پیروی کنند.

 تیپ شخصیتی ENTP

 -ممکن است به طور غیرمعمولی نسبت به نظرات عزیزانشان حساس باشد. 

 -وقتی صحبت از افرادی می شود که عمیقاً به آنها اهمیت نمی دهند، اغلب با انتقاد همراه است.  اگر نظرات سازنده باشد، حتی ممکن است آن را شکافی برای یک بحث سالم     بدانند.

 -عاشق بازی در نقش مدافع شیطان هستند، و اغلب در مورد موضوعی بحث می کنند که آنها حتی با آن موافق نیستند. آنها این کار را انجام می دهند زیرا این کار اغلب می تواند     آنها را به نتایج جدید و هیجان انگیزی برساند.

 تیپ شخصیتی ISTJ

 -به شرطی که انتقاد سازنده باشد، اغلب در برخورد با انتقاد بسیار عالی عمل می کنند. 

 -اگر رئیسشان به آنها بفهماند که می توانند کاری را بهتر از این انجام دهند، در این صورت می توانند انتقاد خود را مطرح کنند.

 -آنها دائماً خود را به سمت پیشرفت فشار می دهند و می خواهند به عنوان افرادی سخت کوش دیده شوند.

 -اگر عزیزانشان از آنها انتقاد کنند، ممکن است خود را ناراحت کنند مخصوصاً اگر به شکلی مفید به نظر نرسد.

 -بهترین راه برای نقد، ارائه راهکارهایی عملی برای پیشرفت آنها است.

 تیپ شخصیتی ESTJ

 -آنها سخت در تلاشند تا از انتقاد جلوگیری کنند

 -خودشان را تحت فشار قرار می دهند تا در هر کاری که می توانند انجام دهند بهترین باشند.

 اگر آنها مورد انتقاد قرار می گیرند، بدان معنی است که آنها بار اول این کار را درست انجام نداده اند. که این مساله اغلب آنها را ناامید می کند، اما مانع تلاششان در جهت              پیشرفت نمی شود.

 -انتقاد از طرف افراد غریبه یا رئیسانشان بسیار بهتر از انتقاد از طرف عزیزانشان است. 

 -آنها برای تأمین معاش خانواده خود سخت کار می کنند و می خواهند از طرف آنها تشویق یا قدردانی شوند.

 تیپ شخصیتی ISFJ

 -دائماً در تلاشند تا نیازهای برافراشته خود را تأمین کنند. 

 -حتی اگر نخواهند انتقادی را بپذیرند با گفتن آن اذیت می شوند. 

 -آنها اغلب در برابر احساسات منفی، خود را به بیخیالی می زنند و سعی می کنند با همیشه احساس خوبی داشته باشند.

 -اگر آنها این انتقاد را در محل کار خود دریافت کنند، سعی می کنند تا آنجا که می توانند مشکل را برطرف کنند. 

 تیپ شخصیتی ESFJ

 -اغلب انتقاد را دوست ندارند ، به خصوص اگر انتقادات از طرف عزیزانشان باشد. 

 -آنها به ندرت برایشان مهم است که شخصی را که نمی شناسند یا به او اعتماد ندارند انتقاد کند و به این انتقادات با خنده پاسخ می دهند.

 -آنها احتمالاً انتقادهایی را که توسط غریبه ها ارائه شده کاملاً نادیده می گیرند ، حتی اگر این انتقادات برایشان مفید باشد. 

 -ESFJ ها  عمیقاً به اظهارنظر نزدیکترین افرادشان اهمیت می دهند و ممکن است با هر نظر منفی از طرف عزیزانشان به شدت آسیب ببینند.

 -انتقادات را اغلب به عنوان یک شکست جدی تلقی می کند و پاسخ دادن به آنها را سخت می کند.

 تیپ شخصیتی ISTP

 -این افراد اغلب نسبت به انتقاد حساس نیستند و با خود و آنچه که هستند راحتند این امر دریافت انتقاد را برای آنها آسان می کند.

  -آنها برای در نظر گرفتن نظراتی که در موردشان می دهند وقت می گذارند و بعد تصمیم می گیرند که آیا شخص مجاز به گفتن چنین نظری بوده یا خیراگر شخص انتقاد کننده           نظری منطقی و دقیق داشته باشد مطمئناً آن را در نظر می گیرند.

 -آنها افراد منطقی هستند و از فکر کردن و همچنین یافتن راه حل برای مشکلات خود لذت می برند.

 تیپ شخصیتی ESTP

 -آنها از انتقاد از طرف عزیزانشان بدشان می آید و تمام تلاششان را برای کنترل آن می کنند. 

 -آنها دوست دارند که افراد مورد علاقه خود را تحت تأثیر قرار دهند، به همین دلیل هرگونه اظهار نظر منفی می تواند واقعاً بر آنها تأثیر بگذارد.

 می توانند انتقادات را در یک محیط کار کنترل کنند و حتی ممکن است آن را به عنوان یک چالش برای بهبود و انجام کار بهتر تلقی کنند.

 -از اینکه احساس کنند نزدیکانشان انتظاراتشان را برآورده نمی کنند، متنفر هستند.

 تیپ شخصیتی ISFP

 -این افراد بیشتر اوقات از تنهایی خود و اما گاهی اوقات از بودن در کنار افرادی که برای آنها بسیار خاص هستند  لذت می برند.

 روح حساسی که آنها دارند باعث می شود نسبت به انتقاد بیزار باشند و ممکن است در ابتدا از آن بسیار آسیب ببینند

- این افراد همیشه نگران نظرات عزیزانشان در مورد خودشان هستند

 -نظرات منفی می تواند به راحتی روی آنها اثر بگذارد

 -آنها به مردم نیاز دارند تا انتقادات خود را به روشی دوست داشتنی و گرم ابراز کنند، تا احساس راحتی داشته باشند.

 تیپ شخصیتی ESFP

 -افرادی سرگرم کننده هستند که از تمرکز روی نکات مثبت لذت می برند. این تمایل به شاد ماندن و سرگرمی ممکن است باعث انتقاد از آنها شود.

 -آنها به سادگی می خواهند از زندگی لذت ببرند به همین دلیل غرق در خوبی های اطراف خود می شوند.

 -ممکن است احساس کنند هر انتقادی صرفاً راهی برای پایین آوردن مردم است و با این کار احساس بدی نسبت به خودشان پیدا می کنند به دلیل این احساس، نمی خواهند         نظرات منفی عزیزانشان یا افراد اطرافشان را بشنوید.

 

جمع بندی 

در این مقاله در مورد ارتباط بین تیپ های شخصیتی و میزان نقدرپذیری صحبت کردیم. همانطور که گفته شد افراد براساس تیپ شخصیتی خود در برابر انتقادهای گوناگون، واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهند. 

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افسردگی

افسردگی گونه ای از اختلالات خلقی است که بر روی افکار، احساسات و زندگی روزمره فرد تاثیر می گذارد. این بیماری دارای نشانه هایی مانند پریشانی، عدم اعتماد به نفس، بی حالی، بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت های روزانه، احساس درد بدون دلیل و احساس غم و اندوه می باشد.

افراد مبتلا به افسردگی دچار بی میلی نسبت به هر چیزی حتی رابطه جنسی می شوند. این بیماری همراه با احساس گناه و غم است و شدت آن ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد.

احساس افسردگی ممکن است هر از چندگاهی به سراغ همه افراد بیاید ولی در برخی افراد این حس پیوسته است و گویی غم و غصه شان پایان ندارد.

این بیماری می بایست توسط متخصص روانپزشکی تشخیص داده شود و در صورت تشخیص زودهنگام به سادگی قابل درمان است.

 

نشانه های افسردگی

افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند روحیه کسل و غمگینی دارند و قادر به انجام وضایف خود نیستند. افسردگی باعث می شود قدرت اراده تحلیل رفته و فرد احساس شکست و ناکامی داشته باشد. دو مشخصه عمده این بیماری عبارتند از ناامیدی و غمگینی. فرد مبتلا احساس رکود کرده و نمی تواند برای خود تصمیمی بگیرد و فعالیتی را شروع کند. فرد مبتلا نسبت به همه چیز بی علاقه است و احساس بی کفایتی و بی ارزشی می کند و مدام به شکست و ناکامی فکر می کند.

 

از کجا بفهمیم به افسردگی دچار شده‌ایم؟

دانستن علائم افسردگی به تشخیص افسردگی در ما و اطرافیان کمک زیادی می‌کند. در ادامه ۱۲ مورد از مهم‌ترین نشانه‌های افسردگی را با هم مرور می‌کنیم:

  1. احساس غم، پوچی و ناامیدی
  2. از کوره در رفتن و رنجیدن از مسائل پیش‌پاافتاده
  3. بی‌علاقه‌گی و بی‌میلی به کارهایی که قبلاً برایمان جالب بوده است.
  4. اختلال خواب (کم‌خوابی یا زیاد خوابیدن)
  5. احساس خستگی یا کمبود انرژی حتی بدون انجام کار سنگین
  6. تغییرات شدید در اشتها و وزن (کم و زیاد شدن اشتها بدون دلیل و یا چاقی و لاغری‌ ناگهانی)
  7. اضطراب و بی‌قراری
  8. عذاب وجدان یا احساس گناه برای کارهای کوچک گذشته
  9. کاهش تمرکز، کم شدن قدرت حل مساله
  10. کاهش قدرت تصمیم‌گیری
  11. فکر کردن به مرگ و خودکشی
  12. دردهای جسمی بدون دلیل مشخص

انواع افسردگی:

۱- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق می باشد که معمولا ۲ هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیت های دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی ازنشانه های آن می باشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و می تواند به خودکشی منجر گردد.

۲- افسردگی مزمن: شدت علائم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره ی آن طولانی است، و ممکن است ۲ الی ۵ سال به طول انجامد. علائم آن معمولا ناتوان کننده نمی باشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.

۳- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست می دهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر می دهد، و یا آگاه می گردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم می کند. اما در نهایت امر،  افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق می دهند.اما برخی قادر به چنین عملی نمی باشند . هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی می گردد که به آن اختلال در سازگاری می‌گویند.

۴- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی می گویند.در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی خود بزرگ بین از خود بروز می دهد و در دوره ای دیگر افسرده می گردد.

۵- افسردگی فصلی: این نوع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می‌یابد علت آن کاهش تابش نور خورشید است. این افسردگی سبب سر درد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی می گردد.

 

اصلاً چرا افسرده می‌شویم؟

افسردگی، شرایط زندگی خوب و بد سرش نمی‌شود و همه ما ممکن است در هر شرایطی افسرده شویم. مهم‌ترین عوامل افسردگی را می‌توانیم این طور بگوییم:

تغییر مواد شیمیایی در مغز: مواد خاصی در مغز روی خلق و خوی انسان تأثیر می‌گذارند. به‌هم‌خوردن تعادل این مواد شیمیایی در مغز از مهم‌ترین دلایل افسردگی است.

ژنتیک: افسردگی می‌تواند ارثی باشد. به عنوان مثال اگر یکی از دوقلوهای همسان دچار افسردگی شود به احتمال ۷۰ درصد دیگری هم مبتلا می‌شود.

شخصیت: کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، کسانی که نمی‌دانند چطور استرس را مدیریت کنند یا افرادی که کلاً بدبین هستند بیشتر در معرض افسردگی هستند.

عوامل محیطی: احتمال ابتلا به افسردگی در کسانی بیشتر است که در معرض خشونت، تبعیض، سوءاستفاده یا فقر هستند.

اما خبر خوب این است که افسردگی در هر سنی که باشد و با هر علتی که داشته باشد، قابل درمان است.

 

  • حسین کرمی