روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «افسردگی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تأثیر افسردگی بر مغز

افسردگی
افسردگی

 

افسردگی اختلالی است که با تغییر مسیرهای عصبی، سیناپس‌ها و اندازه‌ی هیپوکامپ در مغز تغییرات عمده‌ای را اعمال می‌کند. زمانی که افسردگی دارید احساس خستگی و خواب‌آلودگی می‌کنید؛ افسردگی منجر به از بین رفتن ارتباط بین سلول‌ها می‌شود و به همین دلیل مغز مجبور می‌شود برای پردازش اطلاعات، احساسات و به یاد سپاری وقایع تلاش بیشتری به خرج دهد. در نهایت احساس خستگی و خواب‌آلودگی ناشی از افسردگی در فرد مبتلا زیاد می‌شود. در ادامه به تأثیرات افسردگی بر بخش‌های مختلف مغز پرداخته‌ایم.

افسردگی بر کدام بخش‌های مغز تأثیر می‌گذارد؟

سه قسمت مهم در مغز وجود دارد که به نظر می‌رسد در افسردگی اساسی نقش مهمی داشته باشند:

هیپوکامپ

هیپوکامپ در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد. این بخش وظیفه ذخیره سازی حافظه و رویدادها را به عهده دارد، همچنین تولید هورمون کورتیزول را تنظیم می‌کند. بدن در زمان استرس جسمی یا روانی و افسردگی، کورتیزول آزاد می‌کند. مشکلات زمانی رخ می‌دهند که به دلیل یک رویداد استرس زا یا عدم تعادل شیمیایی در مغز، کورتیزول بیش از حد وارد مغز می‌شود.

به طور طبیعی نورون‌های مغزی در بزرگسالی در بخشی از هیپوکامپ به نام شکنج دندانه دار تولید می‌شوند. در افراد مبتلا به افسردگی، افزایش سطح کورتیزول، روند ساخته شدن نورون‌های جدید را کند کرده و باعث از بین رفتن نورون‌های هیپوکامپ می‌شود. همین جریانات، عمده‌ترین مشکل افسرده‌ها یعنی مشکل حافظه را به وجود می‌آورد. برای اطلاع از دیگر علائم افسردگی کلیک کنید.

تأثیر افسردگی بر قشر پیش پیشانی مغز

قشر پیش پیشانی درون مغز و در قسمت جلوی پیشانی واقع شده است. این قسمت مسئول تنظیم احساسات، تصمیم گیری و شکل گیری خاطرات و حافظه است. هنگامی که بدن مقدار بیش از حد کورتیزول را تولید می‌کند، این جریان باعث کوچک شدن قشر پیش پیشانی می‌شود. به همین علت است که بیماران افسرده، احساسات و خلق پر نوسانی دارند و نمی‌توانند هیجانات خود را تنظیم کنند.

تأثیر افسردگی بر بخش آمیگدال مغز

آمیگدال قسمتی از مغز است که پاسخ‌های احساسی، مثل ترس یا لذت را تسهیل می‌کند. در افراد مبتلا به افسردگی، آمیگدال به دلیل مواجه شدن با سطح بالای کورتیزول بزرگ‌تر و فعال‌تر می‌شود. چنین وضعیتی در آمیگدال به همراه فعالیت‌های غیر عادی در بخش‌های دیگر مغز، می‌تواند باعث اختلال در خواب و فعالیت شود. به همین علت فرد افسرده سخت به خواب می‌رود و نمی‌تواند فعالیت‌های زیادی انجام دهد. همچنین باعث نامنظم شدن هورمون‌ها و سایر مواد شیمیایی مغز شده و عوارض بیشتری به دنبال دارد.

به طور کلی سطح کورتیزول بالا نقش مهمی در تغییر ساختار فیزیکی و فعالیت‌های شیمیایی مغز دارد که باعث شروع روند افسردگی می‌شود. معمولا، سطح کورتیزول در صبح بالاتر است و شب‌ها کاهش می‌یابد اما در افراد افسرده سطح کورتیزول حتی در شب نیز افزایش پیدا می‌کند.

شایع‌ترین علل افسردگی چیست؟

مطالعات نشان می‌دهند که افسردگی بیشتر وابسته به عوامل اضطراب‌زای متعددی است که در زندگی تجربه می‌شوند و اثراتشان تجمعی است. هرچه در طول زمان اضطراب‌های بیشتری تجربه شوند، احتمال افسرده شدن بیشتر است. از دست دادن یک رابطه‌ مهم به دلیل مرگ یا طلاق یکی از عوامل اضطراب اصلی است که نیاز به مراقبت قابل توجه دارد.

تنهایی یک عامل اضطراب‌زای فیزیکی و احساسی است. نرخ تنهایی در میان سالمندان بالاست و در میان جوانانی که دوستان نزدیکی ندارند، در حال افزایش است. از دست دادن شغل یا تهدید از دست دادن شغل یکی از منابع نگرانی مداوم است. در غیاب مهارت‌های مقابله‌، حتی مشکلات کوچک در مسیر زندگی تبدیل به عوامل اضطراب‌زای محیطی می‌شوند.

آیا ممکن است علل افسردگی، محرک‌های پنهان باشد؟

گرچه افسردگی اغلب در پاسخ به نوعی شکست بروز پیدا می‌کند، می‌تواند به طور ناگهانی و یا بدون علت واضحی نیز ظاهر شود. افسردگی حتی ممکن است در زمانی که زندگی بسیار خوب به نظر می‌رسد، ایجاد شود. چیزی که اغلب از ضمیر خودآگاه پنهان است، باورهای اساسی فرد در مورد زندگی و عشق و کار یا شیوه‌ توجیه پیچ‌وخم‌های زندگی است که اغلب در خانه و در اوایل زندگی یاد گرفته می‌شوند.

به علاوه افراد ممکن است به اهدافی که مدت‌ها به دنبال آن بوده‌اند، برسند و در نهایت به این نتیجه برسند که آن پاداش عاطفی مورد انتظار خود را دریافت نکرده‌اند. در چنین مواردی، افراد ممکن است احساس کنند که حق ندارند افسرده باشند و ممکن است حتی از افسرده بودن احساس شرم داشته باشند. رفتاردرمانی شناختی، بسیار در اصلاح چنین نقطه نظرات مشکل‌سازی موثر است.

طرز تفکر چگونه می‌تواند بر علل افسردگی تاثیر می‌گذارد؟

طرز تفکر
طرز تفکر

غصه خوردن بیش از حد برای اشتباهات و تجربیات ناخوشایند، رسیدن به نتایج مصیبت‌آمیز تنها با یک یا دو شکست، تعمیم دادن بیش از حد با شواهد محدود همه خطاهای تفکر یا انحرافات شناختی هستند که به شدت با افسردگی در ارتباطند.

چنین تفکری مغز را در منفی‌بافی غرق کرده و اگر بررسی و درمان نشود، باعث شک کردن به خود و ناامیدی می‌شود. به علاوه مطالعات نشان می‌دهد که طرز فکرهای منفی مانند مصیبت جلوه دادن وقایع، واقعا فیزیولوژی بدن را تغییر می‌دهند. محققان دریافته‌اند که این افکار واکنش‌‌پذیری نسبت به تحریکات دردناک و سطح هورمون‌های کورتیزول و عوامل پیش‌التهابی را در بدن بالا می‌برند. پاسخ التهابی باعث تغییرات رفتاری وابسته به بیماری و افسردگی از قبیل خستگی، زمان واکنش آهسته‌تر، کندی شناخت و از دست دادن اشتها می‌شود.

روان درمانی چگونه عمل می کند؟

این بستگی به شکل درمانی که شما اتخاذ کرده‌اید ،دارد. تنها در میان گذاشتن نگرانی هایتان، با شخصی دیگر می ‌تواند مفید باشد. چون شماحس می‌کنید که با مشکلات خود تنها گذاشته نشده اید و حمایت می ‌شوید

ـ رفتار درمانی شناختی  به شما کمک می ‌کند ایده‌هایی را که باعث افسردگی تان شده است را بررسی کرده و تغییر دهید

ـ مشاوره می ‌تواند به شما کمک کند در مورد  حس ‌تان راجع به زندگی و دیگر افراد شناخت بهتری بدست آورید

ـ درمان‌های دینامیک به شما کمک می ‌کندکه متوجه شوید که تجارب گذشته‌تان چگونه ممکن است روی زندگی حال حاضر  شما تاثیر بگذارد

صحبت کردن در گروه  می ‌تواند در تغییر نحوه رفتارتان بادیگران مفید باشد.در گروه این شانس را دارید که بشنوید دیگران چگونه به شما نگاه می ‌کنند و فرصت برای بررسی روشهای مختلف رفتار و گفتگو موجود است

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افسردگی

افسردگی گونه ای از اختلالات خلقی است که بر روی افکار، احساسات و زندگی روزمره فرد تاثیر می گذارد. این بیماری دارای نشانه هایی مانند پریشانی، عدم اعتماد به نفس، بی حالی، بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت های روزانه، احساس درد بدون دلیل و احساس غم و اندوه می باشد.

افراد مبتلا به افسردگی دچار بی میلی نسبت به هر چیزی حتی رابطه جنسی می شوند. این بیماری همراه با احساس گناه و غم است و شدت آن ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد.

احساس افسردگی ممکن است هر از چندگاهی به سراغ همه افراد بیاید ولی در برخی افراد این حس پیوسته است و گویی غم و غصه شان پایان ندارد.

این بیماری می بایست توسط متخصص روانپزشکی تشخیص داده شود و در صورت تشخیص زودهنگام به سادگی قابل درمان است.

 

نشانه های افسردگی

افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند روحیه کسل و غمگینی دارند و قادر به انجام وضایف خود نیستند. افسردگی باعث می شود قدرت اراده تحلیل رفته و فرد احساس شکست و ناکامی داشته باشد. دو مشخصه عمده این بیماری عبارتند از ناامیدی و غمگینی. فرد مبتلا احساس رکود کرده و نمی تواند برای خود تصمیمی بگیرد و فعالیتی را شروع کند. فرد مبتلا نسبت به همه چیز بی علاقه است و احساس بی کفایتی و بی ارزشی می کند و مدام به شکست و ناکامی فکر می کند.

 

از کجا بفهمیم به افسردگی دچار شده‌ایم؟

دانستن علائم افسردگی به تشخیص افسردگی در ما و اطرافیان کمک زیادی می‌کند. در ادامه ۱۲ مورد از مهم‌ترین نشانه‌های افسردگی را با هم مرور می‌کنیم:

  1. احساس غم، پوچی و ناامیدی
  2. از کوره در رفتن و رنجیدن از مسائل پیش‌پاافتاده
  3. بی‌علاقه‌گی و بی‌میلی به کارهایی که قبلاً برایمان جالب بوده است.
  4. اختلال خواب (کم‌خوابی یا زیاد خوابیدن)
  5. احساس خستگی یا کمبود انرژی حتی بدون انجام کار سنگین
  6. تغییرات شدید در اشتها و وزن (کم و زیاد شدن اشتها بدون دلیل و یا چاقی و لاغری‌ ناگهانی)
  7. اضطراب و بی‌قراری
  8. عذاب وجدان یا احساس گناه برای کارهای کوچک گذشته
  9. کاهش تمرکز، کم شدن قدرت حل مساله
  10. کاهش قدرت تصمیم‌گیری
  11. فکر کردن به مرگ و خودکشی
  12. دردهای جسمی بدون دلیل مشخص

انواع افسردگی:

۱- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق می باشد که معمولا ۲ هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیت های دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی ازنشانه های آن می باشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و می تواند به خودکشی منجر گردد.

۲- افسردگی مزمن: شدت علائم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره ی آن طولانی است، و ممکن است ۲ الی ۵ سال به طول انجامد. علائم آن معمولا ناتوان کننده نمی باشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.

۳- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست می دهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر می دهد، و یا آگاه می گردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم می کند. اما در نهایت امر،  افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق می دهند.اما برخی قادر به چنین عملی نمی باشند . هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی می گردد که به آن اختلال در سازگاری می‌گویند.

۴- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی می گویند.در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی خود بزرگ بین از خود بروز می دهد و در دوره ای دیگر افسرده می گردد.

۵- افسردگی فصلی: این نوع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می‌یابد علت آن کاهش تابش نور خورشید است. این افسردگی سبب سر درد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی می گردد.

 

اصلاً چرا افسرده می‌شویم؟

افسردگی، شرایط زندگی خوب و بد سرش نمی‌شود و همه ما ممکن است در هر شرایطی افسرده شویم. مهم‌ترین عوامل افسردگی را می‌توانیم این طور بگوییم:

تغییر مواد شیمیایی در مغز: مواد خاصی در مغز روی خلق و خوی انسان تأثیر می‌گذارند. به‌هم‌خوردن تعادل این مواد شیمیایی در مغز از مهم‌ترین دلایل افسردگی است.

ژنتیک: افسردگی می‌تواند ارثی باشد. به عنوان مثال اگر یکی از دوقلوهای همسان دچار افسردگی شود به احتمال ۷۰ درصد دیگری هم مبتلا می‌شود.

شخصیت: کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، کسانی که نمی‌دانند چطور استرس را مدیریت کنند یا افرادی که کلاً بدبین هستند بیشتر در معرض افسردگی هستند.

عوامل محیطی: احتمال ابتلا به افسردگی در کسانی بیشتر است که در معرض خشونت، تبعیض، سوءاستفاده یا فقر هستند.

اما خبر خوب این است که افسردگی در هر سنی که باشد و با هر علتی که داشته باشد، قابل درمان است.

 

  • حسین کرمی