روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

شخصیت

در این مقاله می خواهیم در مورد ارتباط بین تیپ های شخصیتی و نقدپذیری صحبت کنیم. برخی از این افراد انتقاد را سخت تر از دیگران می دانند زیرا پردازش نظرات منفی در مورشان مطمئناً دشوار است و به همین دلیل برخی از تیپ های شخصیتی مایرز-بریگز بسیار به انتقاد حساس هستند. در ادامه براساس فهرست مطالب زیر به این موضوع می پردازیم:

نقدپذیری چیست؟

 نقد (critic) بمعنای سره کردن و نیز ظاهر ساختن عیوب و یا محاسن کلام و انتقاد (criticism) از مصدر باب افتعال بمعنای عیبجویی، ‌موشکافی و نکته سنجی می باشد. نقد ‌پذیری (Criticism) یک توانایی مثبت می باشد. فرد انتقادپذیر، تذکرها را می‌پذیرد و به این شکل می‌تواند مشکلات خود را حل کند و اگر انتقادپذیری، خصیصه اغلب افراد جامعه باشد، اکثر مسائل و مشکلات آن جامعه به واسطه ارگانیسم درونی آن حل خواهد شد و پیشرفت به راحتی صورت می گیرد. 

 

نقدپذیری و تیپ های شخصیتی

 تیپ شخصیتی INFJ

- افراد بسیار خونسرد و باهوشی هستند.

- آنها افرادی با اراده ی قوی، که به آنچه ایمان دارند پایبند هستند.

- افراد با تیپ شخصیتی INFJ برای بهتر فهمیدن مسائل انسانی، به احساسی که نسبت به افراد و موقعیت‌ها دارند اهمیت فراوانی می‌دهند بنابراین پاسخشان نسبت به این که -چه کسی راجع بشان انتقاد کرده است متفاوت است. اگر آنها را نشناسند انتقاد آنها  را نیز به سخره می گیرند اما این افراد نسبت به عزیزانشان حساس هستند به همین دلیل    نزدیکانشان می توانند به آسانی به آنها آسیب برسانند.

- این افراد نسبت به خود درونیشان بسیار محافظه‌کار هستند و فقط برخی از احساسات و نقطه‌نظرات خود را تنها با افراد مورد اطمینان در میان می‌گذارند.

 -در مورد افرادی که به آنها اعتماد دارند بسیار سرسخت هستند که این فقط به این دلیل است که آنها را بسیار عمیق دوست دارند.

 تیپ شخصیتی ENFJ

- افرادی سخت کوشی هستند که سعی در تأمین هزینه های اطرافیان خود دارند.  

 -آنها پاسخ خوبی به انتقاد نمی دهند، اما در برابر اظهارات مثبت واکنش بهتری نشان می دهند. 

 -به هیچ وجه افراد ضعیفی نیستند، اما آنها برای عزیزانشان بسیار سخت کار می کنند.

 -اگر افرادی که به آنها اهمیت می دهند دائماً از آنها انتقاد کنند، از این امر بسیار ناراحت می شوند و روی آنها تاثیر منفی دارد.

 -آنها باید احساس کنند تلاش هایشان به رسمیت شناخته شده است و به همین دلیل به بازخورد مثبت نیاز دارند.

 -این افراد از شنیدن انتقاد رئیس و افرادی که به آنها نزدیکی ندارند بدشان نمی آید، زیرا انتظار چنین بازخوردی را از آنها دارند.

 تیپ شخصیتی INFP

 -افراد دارای این تیپ شخصیت چون افرادی حساس هستند، انتقاد را دوست ندارند.

 -در بیشتر موارد، آنها بدترین منتقد خود هستند بنابراین نیازی به شنیدن آن از زبان عزیزانشان ندارند.

 -آنها باید سعی کنند از عملکردهای خود آگاه باشند، مخصوصاً وقتی صحبت از موارد مهمی است.

 -آنها تلاش می کنند افراد خوبی باشند و وقتی انتقاد از خود را می شنون ، بلعیدن برای آنها دشوار می شود.

 -افراد دارای این تیپ شخصیت معمولاً اهمیتی نمی دهند که افراد غریبه در مورد آنها چه فکری می کنند و می توانند این اظهارات را نادیده بگیرند.

 -وقتی صحبت از افرادی می شود که به آنها اعتماد دارند نسبت به سخنانشان بسیار حساس می شوند.

 -آنها سعی می کنند نسبت به احساسات دیگران حساس باشند و به همین دلیل وقتی مردم احساسات خود را در نظر نگیرند اذیت می شوند.

 تیپ شخصیتی ENFP

 -در واقع این افراد طرفداران انتقاد نیستند، به ویژه از طرف افرادی که آنها را دوست دارند. 

 -آنها غالباً افراد بسیار نیرومندی هستند، اما فارغ از اینکه احساس انتقاد کنند.

 -آنها می دانند که چه کسی هستند و از تلاش خود برای اینکه یک فرد خوب باشند آگاهند.

 -از آنجا که این افراد می فهمند ممکن است انتقاد منفی، بی معنی باشد و تغییر این ویژگی بعید، پس با خود می گویند چرا روی این ویژگی بد تمرکز کنیم؟ که این موضوع باعث       می شود این   افراد مثبت و با ذوق واقعی زندگی کنند.

 -صحبت از عدم تأیید دیگران برای آنها واقعاً ناراحت کننده است. 

 -آنها برای دفن این احساسات منفی حتی ممکن است انتقاد را کاملاً نادیده بگیرند.

 تیپ شخصیتی INTJ

 -افرادی هستند که به احتمال زیاد انتقاد را به خوبی کنترل می کنند و اگر احساس کنند که این انتقاد به شکلی سازنده و منطقی ارائه شده،  مطمئناً از آن قدردانی کرده و گوش      می دهند و به احتمال زیاد از این نظرات(انتقادات) صدمه نخواهند دید مخصوصاً اگر به روشی هوشمندانه ارائه شود.

 -این افراد از رشد و پیشرفت لذت می ببرند و دائما به دنبال راه هایی برای بهبود خود هستند. 

 -اگر کسی که به او اعتماد دارند مایل باشد آنها را به مسیر درست هدایت کند، قطعاً برای گوش دادن  به حرف او وقت می گذارند.

 -آنها اگر احساس کنند انتقاد با نیت مفیدی انجام نشده،  ممکن است ناامید شوند. 

 -اگر فرد به آنها راه های مفیدی برای پیشرفت بدهد ازآن حتی بیشتر از انتقاد استقبال می کنند.

شخصیت روشنفکر

 تیپ شخصیتی ENTJ

 -افراد بسیار محرک هستند، و اغلب هنگام رسیدن به اهداف خود پرخاشگر هستند. 

 -آنها اغلب انتقادات از رئیس خود را به عنوان چالشی برای بهبود می پذیرند.

 -آنها از به چالش کشیدن لذت می برند و وقتی می توانند اشتباه دیگران را ثابت کنند واقعاً رشد می کنند.

 از انتقاد نمی ترسند و آن را  فرصتی برای پیشرفت می دانند.

 -اگر آنها معتقد باشند شخصی نکات مفیدی را برای رشد و پیشرفت به آنها می دهد، مطمئناً این نظرات را در نظر می گیرند. اما اگر کسی بی ادب است و می خواهد او را خرد          کند، از به چالش کشیدن آن شخص با منطق نمی ترسد.

 تیپ شخصیتی INTP

 -این افراد اغلب به خود سخت می گیرند به همین دلیل ممکن است انتقاد را دوست نداشته باشند. 

 -آنها بدترین انتقادکننده از خود هستند و احتمالاً قبلاً همه زوایای احتمالی را مورد توجه قرار داده اند. اگر مشکلی درست پیش نرود، احتمال زیادی وجود دارد که ببیند آنها چه           اشتباهی انجام دادند.

 -اگر شخصی که به او اهمیت می دهند با اظهار نظر منفی به او نزدیک شود از این امر احتمالاً ناراحت خواهد شد.

 -باید با روشی منطقی و فهمیده به آنها نزدیک شد، مخصوصاً اگر کسی سعی در انتقاد مفید از آنها دارد. این افراد همچنین ترجیح می دهند اگر این نظرات با روشهای مفید و           عملی برای بهبود خطاهای خود همراه باشد از آن پیروی کنند.

 تیپ شخصیتی ENTP

 -ممکن است به طور غیرمعمولی نسبت به نظرات عزیزانشان حساس باشد. 

 -وقتی صحبت از افرادی می شود که عمیقاً به آنها اهمیت نمی دهند، اغلب با انتقاد همراه است.  اگر نظرات سازنده باشد، حتی ممکن است آن را شکافی برای یک بحث سالم     بدانند.

 -عاشق بازی در نقش مدافع شیطان هستند، و اغلب در مورد موضوعی بحث می کنند که آنها حتی با آن موافق نیستند. آنها این کار را انجام می دهند زیرا این کار اغلب می تواند     آنها را به نتایج جدید و هیجان انگیزی برساند.

 تیپ شخصیتی ISTJ

 -به شرطی که انتقاد سازنده باشد، اغلب در برخورد با انتقاد بسیار عالی عمل می کنند. 

 -اگر رئیسشان به آنها بفهماند که می توانند کاری را بهتر از این انجام دهند، در این صورت می توانند انتقاد خود را مطرح کنند.

 -آنها دائماً خود را به سمت پیشرفت فشار می دهند و می خواهند به عنوان افرادی سخت کوش دیده شوند.

 -اگر عزیزانشان از آنها انتقاد کنند، ممکن است خود را ناراحت کنند مخصوصاً اگر به شکلی مفید به نظر نرسد.

 -بهترین راه برای نقد، ارائه راهکارهایی عملی برای پیشرفت آنها است.

 تیپ شخصیتی ESTJ

 -آنها سخت در تلاشند تا از انتقاد جلوگیری کنند

 -خودشان را تحت فشار قرار می دهند تا در هر کاری که می توانند انجام دهند بهترین باشند.

 اگر آنها مورد انتقاد قرار می گیرند، بدان معنی است که آنها بار اول این کار را درست انجام نداده اند. که این مساله اغلب آنها را ناامید می کند، اما مانع تلاششان در جهت              پیشرفت نمی شود.

 -انتقاد از طرف افراد غریبه یا رئیسانشان بسیار بهتر از انتقاد از طرف عزیزانشان است. 

 -آنها برای تأمین معاش خانواده خود سخت کار می کنند و می خواهند از طرف آنها تشویق یا قدردانی شوند.

 تیپ شخصیتی ISFJ

 -دائماً در تلاشند تا نیازهای برافراشته خود را تأمین کنند. 

 -حتی اگر نخواهند انتقادی را بپذیرند با گفتن آن اذیت می شوند. 

 -آنها اغلب در برابر احساسات منفی، خود را به بیخیالی می زنند و سعی می کنند با همیشه احساس خوبی داشته باشند.

 -اگر آنها این انتقاد را در محل کار خود دریافت کنند، سعی می کنند تا آنجا که می توانند مشکل را برطرف کنند. 

 تیپ شخصیتی ESFJ

 -اغلب انتقاد را دوست ندارند ، به خصوص اگر انتقادات از طرف عزیزانشان باشد. 

 -آنها به ندرت برایشان مهم است که شخصی را که نمی شناسند یا به او اعتماد ندارند انتقاد کند و به این انتقادات با خنده پاسخ می دهند.

 -آنها احتمالاً انتقادهایی را که توسط غریبه ها ارائه شده کاملاً نادیده می گیرند ، حتی اگر این انتقادات برایشان مفید باشد. 

 -ESFJ ها  عمیقاً به اظهارنظر نزدیکترین افرادشان اهمیت می دهند و ممکن است با هر نظر منفی از طرف عزیزانشان به شدت آسیب ببینند.

 -انتقادات را اغلب به عنوان یک شکست جدی تلقی می کند و پاسخ دادن به آنها را سخت می کند.

 تیپ شخصیتی ISTP

 -این افراد اغلب نسبت به انتقاد حساس نیستند و با خود و آنچه که هستند راحتند این امر دریافت انتقاد را برای آنها آسان می کند.

  -آنها برای در نظر گرفتن نظراتی که در موردشان می دهند وقت می گذارند و بعد تصمیم می گیرند که آیا شخص مجاز به گفتن چنین نظری بوده یا خیراگر شخص انتقاد کننده           نظری منطقی و دقیق داشته باشد مطمئناً آن را در نظر می گیرند.

 -آنها افراد منطقی هستند و از فکر کردن و همچنین یافتن راه حل برای مشکلات خود لذت می برند.

 تیپ شخصیتی ESTP

 -آنها از انتقاد از طرف عزیزانشان بدشان می آید و تمام تلاششان را برای کنترل آن می کنند. 

 -آنها دوست دارند که افراد مورد علاقه خود را تحت تأثیر قرار دهند، به همین دلیل هرگونه اظهار نظر منفی می تواند واقعاً بر آنها تأثیر بگذارد.

 می توانند انتقادات را در یک محیط کار کنترل کنند و حتی ممکن است آن را به عنوان یک چالش برای بهبود و انجام کار بهتر تلقی کنند.

 -از اینکه احساس کنند نزدیکانشان انتظاراتشان را برآورده نمی کنند، متنفر هستند.

 تیپ شخصیتی ISFP

 -این افراد بیشتر اوقات از تنهایی خود و اما گاهی اوقات از بودن در کنار افرادی که برای آنها بسیار خاص هستند  لذت می برند.

 روح حساسی که آنها دارند باعث می شود نسبت به انتقاد بیزار باشند و ممکن است در ابتدا از آن بسیار آسیب ببینند

- این افراد همیشه نگران نظرات عزیزانشان در مورد خودشان هستند

 -نظرات منفی می تواند به راحتی روی آنها اثر بگذارد

 -آنها به مردم نیاز دارند تا انتقادات خود را به روشی دوست داشتنی و گرم ابراز کنند، تا احساس راحتی داشته باشند.

 تیپ شخصیتی ESFP

 -افرادی سرگرم کننده هستند که از تمرکز روی نکات مثبت لذت می برند. این تمایل به شاد ماندن و سرگرمی ممکن است باعث انتقاد از آنها شود.

 -آنها به سادگی می خواهند از زندگی لذت ببرند به همین دلیل غرق در خوبی های اطراف خود می شوند.

 -ممکن است احساس کنند هر انتقادی صرفاً راهی برای پایین آوردن مردم است و با این کار احساس بدی نسبت به خودشان پیدا می کنند به دلیل این احساس، نمی خواهند         نظرات منفی عزیزانشان یا افراد اطرافشان را بشنوید.

 

جمع بندی 

در این مقاله در مورد ارتباط بین تیپ های شخصیتی و میزان نقدرپذیری صحبت کردیم. همانطور که گفته شد افراد براساس تیپ شخصیتی خود در برابر انتقادهای گوناگون، واکنش های متفاوتی را از خود نشان می دهند. 

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

افسردگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

افسردگی

افسردگی گونه ای از اختلالات خلقی است که بر روی افکار، احساسات و زندگی روزمره فرد تاثیر می گذارد. این بیماری دارای نشانه هایی مانند پریشانی، عدم اعتماد به نفس، بی حالی، بی علاقگی نسبت به انجام فعالیت های روزانه، احساس درد بدون دلیل و احساس غم و اندوه می باشد.

افراد مبتلا به افسردگی دچار بی میلی نسبت به هر چیزی حتی رابطه جنسی می شوند. این بیماری همراه با احساس گناه و غم است و شدت آن ممکن است در افراد مختلف متفاوت باشد.

احساس افسردگی ممکن است هر از چندگاهی به سراغ همه افراد بیاید ولی در برخی افراد این حس پیوسته است و گویی غم و غصه شان پایان ندارد.

این بیماری می بایست توسط متخصص روانپزشکی تشخیص داده شود و در صورت تشخیص زودهنگام به سادگی قابل درمان است.

 

نشانه های افسردگی

افرادی که به بیماری افسردگی مبتلا هستند روحیه کسل و غمگینی دارند و قادر به انجام وضایف خود نیستند. افسردگی باعث می شود قدرت اراده تحلیل رفته و فرد احساس شکست و ناکامی داشته باشد. دو مشخصه عمده این بیماری عبارتند از ناامیدی و غمگینی. فرد مبتلا احساس رکود کرده و نمی تواند برای خود تصمیمی بگیرد و فعالیتی را شروع کند. فرد مبتلا نسبت به همه چیز بی علاقه است و احساس بی کفایتی و بی ارزشی می کند و مدام به شکست و ناکامی فکر می کند.

 

از کجا بفهمیم به افسردگی دچار شده‌ایم؟

دانستن علائم افسردگی به تشخیص افسردگی در ما و اطرافیان کمک زیادی می‌کند. در ادامه ۱۲ مورد از مهم‌ترین نشانه‌های افسردگی را با هم مرور می‌کنیم:

  1. احساس غم، پوچی و ناامیدی
  2. از کوره در رفتن و رنجیدن از مسائل پیش‌پاافتاده
  3. بی‌علاقه‌گی و بی‌میلی به کارهایی که قبلاً برایمان جالب بوده است.
  4. اختلال خواب (کم‌خوابی یا زیاد خوابیدن)
  5. احساس خستگی یا کمبود انرژی حتی بدون انجام کار سنگین
  6. تغییرات شدید در اشتها و وزن (کم و زیاد شدن اشتها بدون دلیل و یا چاقی و لاغری‌ ناگهانی)
  7. اضطراب و بی‌قراری
  8. عذاب وجدان یا احساس گناه برای کارهای کوچک گذشته
  9. کاهش تمرکز، کم شدن قدرت حل مساله
  10. کاهش قدرت تصمیم‌گیری
  11. فکر کردن به مرگ و خودکشی
  12. دردهای جسمی بدون دلیل مشخص

انواع افسردگی:

۱- افسردگی اساسی: این نوع افسردگی اختلال در خلق می باشد که معمولا ۲ هفته بطول می انجامد. احساس دلتنگی و حزن مفرط و از دست دادن میل و لذت از فعالیت های دلپذیرو احساس گناه و بی ارزشی ازنشانه های آن می باشد. این نوع افسردگی خطرناک بوده و می تواند به خودکشی منجر گردد.

۲- افسردگی مزمن: شدت علائم آن از افسردگی اساسی کمتر بوده اما دوره ی آن طولانی است، و ممکن است ۲ الی ۵ سال به طول انجامد. علائم آن معمولا ناتوان کننده نمی باشد اما در عملکرد مناسب و احساس خوشایندی فرد تاثیر گذار است.

۳- اختلال در سازگاری: هرگاه انسان عزیزی را از دست می دهد، شغلش را از دست داده و یا تغییر می دهد، و یا آگاه می گردد که بیماری لاعلاجی دارد کاملا طبیعی است که احساس استرس، اندوه و خشم می کند. اما در نهایت امر،  افراد خود را با شرایط پدید آمده وفق می دهند.اما برخی قادر به چنین عملی نمی باشند . هنگامی که واکنش فرد به یک موقعیت و یا حادثه سبب افسردگی در وی می گردد که به آن اختلال در سازگاری می‌گویند.

۴- اختلال دو قطبی: به تغییرات غیر قابل پیش بینی خلق از شیدایی تا افسردگی اختلال دو قطبی می گویند.در یک زمان فرد رفتار برونگرایی مفرط، پر حرفی خود بزرگ بین از خود بروز می دهد و در دوره ای دیگر افسرده می گردد.

۵- افسردگی فصلی: این نوع افسردگی معمولا در زمستان شیوع می‌یابد علت آن کاهش تابش نور خورشید است. این افسردگی سبب سر درد، تحریک پذیری و کاهش سطح انرژی می گردد.

 

اصلاً چرا افسرده می‌شویم؟

افسردگی، شرایط زندگی خوب و بد سرش نمی‌شود و همه ما ممکن است در هر شرایطی افسرده شویم. مهم‌ترین عوامل افسردگی را می‌توانیم این طور بگوییم:

تغییر مواد شیمیایی در مغز: مواد خاصی در مغز روی خلق و خوی انسان تأثیر می‌گذارند. به‌هم‌خوردن تعادل این مواد شیمیایی در مغز از مهم‌ترین دلایل افسردگی است.

ژنتیک: افسردگی می‌تواند ارثی باشد. به عنوان مثال اگر یکی از دوقلوهای همسان دچار افسردگی شود به احتمال ۷۰ درصد دیگری هم مبتلا می‌شود.

شخصیت: کسانی که اعتماد به نفس پایینی دارند، کسانی که نمی‌دانند چطور استرس را مدیریت کنند یا افرادی که کلاً بدبین هستند بیشتر در معرض افسردگی هستند.

عوامل محیطی: احتمال ابتلا به افسردگی در کسانی بیشتر است که در معرض خشونت، تبعیض، سوءاستفاده یا فقر هستند.

اما خبر خوب این است که افسردگی در هر سنی که باشد و با هر علتی که داشته باشد، قابل درمان است.

 

  • حسین کرمی
  • ۰
  • ۰

درک واقعیت زندگی

درس های زندگی که خیلی از ما سالها پیش آنها را فراگرفته ایم و هرازگاهی یادآوری شان می کنیم، به هر دلیلی ممکن است کاملا قبول شان نداشته باشیم یا درک شان نکنیم.

درک واقعیت های زندگی

1. عمر ما آدم ها، نسبتا کوتاه است

ما این را بارها شنیده ایم که زندگی کوتاه و گذراست و می دانیم که مرگ، سرنوشت همه ی ماست، اما همچنان وقتی کسی که او را می شناسیم از دنیا می رود، بسیار تعجب می کنیم و غافلگیر می شویم. درست مثل اینکه پله هایی را تند و تند به سمت بالا می رویم، ذهن و حواس مان جای دیگریست و متوجه پله ی آخر نمی شویم، انتظار داریم پله ها ادامه داشته باشند، در نتیجه غافلگیر می شویم، انگار فکر می کردیم قرار نیست این پله ها زمانی تمام شوند.

در لحظه زندگی کنید! مرگ را هم فراموش نکنید اما از آن هم نترسید. از زندگی ای بترسید که هرگز لمسش نکرده اید و دلیلش هم ترس تان بوده است. مرگ، بزرگ ترین شکست زندگی نیست. بزرگ ترین و دردناک ترین شکست و ناکامی چیزی است که در درون شما میمیرد در حالیکه هنوز زنده هستید. دلیر باشید و با شجاعت، قدم بعدی را بردارید.

 

2. ما همان زندگی را خواهیم داشت که خودمان آن را خلق می کنیم

زندگی شما متعلق به خودتان است. دیگران می توانند تشویق تان کنند و به شما انگیزه بدهند، اما نمی توانند برای شما تصمیم بگیرند. آنها می توانند با شما قدم بزنند، اما نمی توانند جای شما باشند. بنابراین اطمینان پیدا کنید که راهی که انتخاب کرده اید، همراستا با خواسته ها و الهامات درونی شماست و اگر زمانی احساس کردید باید چیزی را تغییر دهید، از تغییر نترسید. یادتان باشد اگر در ابتدای نردبانی باشید که می خواهید از آن بالا بروید، بهتر از این است که در بالای نردبانی باشید که دوست نداشتید از آن بالا بروید.

صبور و خلاق باشید و درک کنید که صبر، لزوما انتظار کشیدن نیست، بلکه توانایی حفظ نگرش مناسب هنگام تلاش در راهی است که به آن عقیده دارید. این زندگی شماست و تماما از انتخاب های شما ساخته می شود. بگذارید کلام و رفتارتان یکی باشد و باورهای تان را عملی کنید.

 

3. مشغله داشتن، لزوما به معنی کارآمد بودن نیست

مشغله داشتن، ارزش محسوب نمی شود. هر چند همه ی ما گاهی سرمان شلوغ می شود، اما بسیار اندک هستند کسانی که لازم است تمام وقت مشغله داشته باشند. مشکل اینجاست که نمی دانیم چطور بر اساس نیازهای ما و توانایی های مان زندگی کنیم، الویت بندی کنیم و هر وقت لازم بود «نه» بگوییم.

این روزها، مشغله داشتن به ندرت به معنی کارآمدی و بهره وری است. کافیست نگاهی به اطراف تان بیندازید؛ تعداد افراد پُر مشغله، بسیار بسیار بیشتر از افراد کارآمد و مفید است. افراد پُر مشغله، همیشه عجله دارند و تا آخر شب، در حال دویدن هستند! معمولا همیشه هم کارهایی نیمه تمام دارند که باعث نارضایتی خودشان و یا دیگران می شود. آنها وقت کافی برای خانواده های شان ندارند تا دور هم جمع شوند و معمولا هم کسر خواب دارند.

برنامه های روزانه شان در هم ریخته و نامشخص است و سیل ایمیل ها و پیام ها همیشه به طرف شان سرازیر است اما همه ی اینها ظواهری گول زننده و پوچ هستند که به فرد احساس مهم بودن می دهند در حالیکه پشت همه ی این مشغله ها، هیچ نتیجه ای وجود ندارد. افراد پُر مشغله مانند همستری هستند که روی یک چرخ ِ گردان، در حال درجا دویدن است!

هر چند ممکن است مشغله داشتن به ما احساس زنده بودن بدهد اما این حس، ماندگار نیست. نگذارید زمانی برسد که آرزو کنید ای کاش کمتر خودتان را درگیر چیزهای بی ارزش می کردید و بیشتر از زندگی لذت می بردید.

 

4. همیشه قبل از موفقیت، شکست هایی وجود دارد

بیشتر اشتباهات، اجتناب ناپذیر هستند. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید. مرتکب اشتباه شدن هیچ ایرادی ندارد، بلکه این عبرت نگرفتن است که می تواند مشکل ساز باشد.

اگر از شکست خیلی هراس داشته باشید احتمالا نخواهید توانست کارهای لازم برای موفقیت را انجام دهید. شما باید تفاوت بین یک مبتدی و چیره دست را بدانید؛ فرد چیره دست، زمانی که فرد مبتدی هنوز تلاشی نکرده و خسته نشده است، بارها شکست خوده است.

 

5. برای بخشیدن، لازم نیست منتظر عذر خواهی بمانید

اگر یاد بگیرید بدون شنیدن عذر خواهی ها، ببخشید، زندگی برای تان خیلی ساده تر خواهد شد. کلید رضایت از زندگی این است که بابت هر تجربه ای، چه منفی و چه مثبت، قدردان باشید. کینه داشتن از گذشته ها و ادامه دادن به دلخوری ها، روشی قطعی برای اتلاف شادی امروزتان است. وقتی کسی را می بخشید، در واقع تضمینی برای خودتان است که اجازه ندهید گذشته ی غیرقابل تغییر، الان تان را نابود کند. بخشیدن ربطی به آزاد کردن فرد مجرم ندارد، بلکه منظور این است که خودتان را دچار اسارت ابدی ِ بغض و کینه، نکنید.

 

  • حسین کرمی