روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

روانشناسی

مقاله های روانشناسی که در موضوع های مختلف به شما کمک میکند.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «واقعیت ها» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

درک واقعیت زندگی

درس های زندگی که خیلی از ما سالها پیش آنها را فراگرفته ایم و هرازگاهی یادآوری شان می کنیم، به هر دلیلی ممکن است کاملا قبول شان نداشته باشیم یا درک شان نکنیم.

درک واقعیت های زندگی

1. عمر ما آدم ها، نسبتا کوتاه است

ما این را بارها شنیده ایم که زندگی کوتاه و گذراست و می دانیم که مرگ، سرنوشت همه ی ماست، اما همچنان وقتی کسی که او را می شناسیم از دنیا می رود، بسیار تعجب می کنیم و غافلگیر می شویم. درست مثل اینکه پله هایی را تند و تند به سمت بالا می رویم، ذهن و حواس مان جای دیگریست و متوجه پله ی آخر نمی شویم، انتظار داریم پله ها ادامه داشته باشند، در نتیجه غافلگیر می شویم، انگار فکر می کردیم قرار نیست این پله ها زمانی تمام شوند.

در لحظه زندگی کنید! مرگ را هم فراموش نکنید اما از آن هم نترسید. از زندگی ای بترسید که هرگز لمسش نکرده اید و دلیلش هم ترس تان بوده است. مرگ، بزرگ ترین شکست زندگی نیست. بزرگ ترین و دردناک ترین شکست و ناکامی چیزی است که در درون شما میمیرد در حالیکه هنوز زنده هستید. دلیر باشید و با شجاعت، قدم بعدی را بردارید.

 

2. ما همان زندگی را خواهیم داشت که خودمان آن را خلق می کنیم

زندگی شما متعلق به خودتان است. دیگران می توانند تشویق تان کنند و به شما انگیزه بدهند، اما نمی توانند برای شما تصمیم بگیرند. آنها می توانند با شما قدم بزنند، اما نمی توانند جای شما باشند. بنابراین اطمینان پیدا کنید که راهی که انتخاب کرده اید، همراستا با خواسته ها و الهامات درونی شماست و اگر زمانی احساس کردید باید چیزی را تغییر دهید، از تغییر نترسید. یادتان باشد اگر در ابتدای نردبانی باشید که می خواهید از آن بالا بروید، بهتر از این است که در بالای نردبانی باشید که دوست نداشتید از آن بالا بروید.

صبور و خلاق باشید و درک کنید که صبر، لزوما انتظار کشیدن نیست، بلکه توانایی حفظ نگرش مناسب هنگام تلاش در راهی است که به آن عقیده دارید. این زندگی شماست و تماما از انتخاب های شما ساخته می شود. بگذارید کلام و رفتارتان یکی باشد و باورهای تان را عملی کنید.

 

3. مشغله داشتن، لزوما به معنی کارآمد بودن نیست

مشغله داشتن، ارزش محسوب نمی شود. هر چند همه ی ما گاهی سرمان شلوغ می شود، اما بسیار اندک هستند کسانی که لازم است تمام وقت مشغله داشته باشند. مشکل اینجاست که نمی دانیم چطور بر اساس نیازهای ما و توانایی های مان زندگی کنیم، الویت بندی کنیم و هر وقت لازم بود «نه» بگوییم.

این روزها، مشغله داشتن به ندرت به معنی کارآمدی و بهره وری است. کافیست نگاهی به اطراف تان بیندازید؛ تعداد افراد پُر مشغله، بسیار بسیار بیشتر از افراد کارآمد و مفید است. افراد پُر مشغله، همیشه عجله دارند و تا آخر شب، در حال دویدن هستند! معمولا همیشه هم کارهایی نیمه تمام دارند که باعث نارضایتی خودشان و یا دیگران می شود. آنها وقت کافی برای خانواده های شان ندارند تا دور هم جمع شوند و معمولا هم کسر خواب دارند.

برنامه های روزانه شان در هم ریخته و نامشخص است و سیل ایمیل ها و پیام ها همیشه به طرف شان سرازیر است اما همه ی اینها ظواهری گول زننده و پوچ هستند که به فرد احساس مهم بودن می دهند در حالیکه پشت همه ی این مشغله ها، هیچ نتیجه ای وجود ندارد. افراد پُر مشغله مانند همستری هستند که روی یک چرخ ِ گردان، در حال درجا دویدن است!

هر چند ممکن است مشغله داشتن به ما احساس زنده بودن بدهد اما این حس، ماندگار نیست. نگذارید زمانی برسد که آرزو کنید ای کاش کمتر خودتان را درگیر چیزهای بی ارزش می کردید و بیشتر از زندگی لذت می بردید.

 

4. همیشه قبل از موفقیت، شکست هایی وجود دارد

بیشتر اشتباهات، اجتناب ناپذیر هستند. یاد بگیرید که خودتان را ببخشید. مرتکب اشتباه شدن هیچ ایرادی ندارد، بلکه این عبرت نگرفتن است که می تواند مشکل ساز باشد.

اگر از شکست خیلی هراس داشته باشید احتمالا نخواهید توانست کارهای لازم برای موفقیت را انجام دهید. شما باید تفاوت بین یک مبتدی و چیره دست را بدانید؛ فرد چیره دست، زمانی که فرد مبتدی هنوز تلاشی نکرده و خسته نشده است، بارها شکست خوده است.

 

5. برای بخشیدن، لازم نیست منتظر عذر خواهی بمانید

اگر یاد بگیرید بدون شنیدن عذر خواهی ها، ببخشید، زندگی برای تان خیلی ساده تر خواهد شد. کلید رضایت از زندگی این است که بابت هر تجربه ای، چه منفی و چه مثبت، قدردان باشید. کینه داشتن از گذشته ها و ادامه دادن به دلخوری ها، روشی قطعی برای اتلاف شادی امروزتان است. وقتی کسی را می بخشید، در واقع تضمینی برای خودتان است که اجازه ندهید گذشته ی غیرقابل تغییر، الان تان را نابود کند. بخشیدن ربطی به آزاد کردن فرد مجرم ندارد، بلکه منظور این است که خودتان را دچار اسارت ابدی ِ بغض و کینه، نکنید.

 

  • حسین کرمی